مقدمه: سندرم متابولیک مجموعهای از عوامل خطرساز بیماریهای غیرواگیر شامل افزایش گلوکز سرم، دیسلیپیدمی، چاقی شکمی و افزایش فشارخون، همراه با وضعیتهای التهابی و افزایش انعقادپذیری میباشد. مطالعهی حاضر با هدف بررسی تأثیر تغییرات وزن بر بروز سندرم متابولیک با معیارهای بینالمللی و معیار چاقی شکمی ایرانی انجام شد. موا د و روشها: این مطالعه از نوع همگروهی آیندهنگر, جمعیت مورد مطالعه شامل همهی افراد بالای 20 سال شرکتکننده در مراحل اول و دوم مطالعهی قند و لیپید تهران (TLGS) مشروط بر, فقدان سندرم متابولیک براساس معیارهای دور کمر ایرانی و (NHLBI)(National Heart, Lung and Blood Institute) بودند. معیار دور کمر ایرانی برابر 5/94 سانتیمتر برای هر دو جنس در تعریف بر اساس پیامد، 89 سانتیمتر برای مردان و 91 سانتیمتر برای زنان در تعریف مقطعی به کار گرفته شد .اطلاعات افراد از طریق مصاحبه، مشاهده، معاینه، تکمیل پرسشنامه و انجام آزمایشها جمعآوری شد، سپس خطر نسبی (RR) با حدود اطمینان 95% (CI) برای بروز سندرم متابولیک و نیز اجزای تشکیل دهندهی آن، با استفاده از آزمون آماری رگرسیون لجستیک بر اساس هر یک از پنجکهای تغییر وزن ,بعد از تعدیل متغیرهای زمینهای در یک دورهی 1/3 ساله برآورد شد. یافتهها: بروز تعدیل شده برای سن سندرم متابولیک طی دوره 1/3 ساله, بر اساس معیار دور کمر ایرانی ـ پیامد 6/20% (مردان 26%، زنان 9/20%)، دور کمر ایرانی ـ مقطعی 2/26% (مردان 4/34%، زنان 1/26%) و NHLBI 7/23% (مردان 4/24%، زنان 4/29%) برآورد شد. کاهش حداقل 3/1% وزن اولیه در زنان براساس معیارهای دور کمر ایرانی و NHLBI اثر محافظتی به دنبال داشت. از سوی دیگر، افزایش حداقل 4/1% وزن اولیه در مردان براساس هر سه معیار, باعث افزایش خطر نسبی بروز سندرم متابولیک شد. افزایش حداقل 3/1% وزن اولیه در زنان براساس معیارهای دور کمر ایرانی ـ مقطعی و NHLBI و حداقل 4% وزن اولیه براساس معیار دور کمر ایرانی ـ پیامد باعث افزایش خطر نسبی بروز سندرم متابولیک در آنان شد. نتیجهگیری: با توجه به تأثیر محافظتی کاهش وزن حتی به مقدار جزیی (حداقل 3/1% برای مردان و 5/2% برای زنان) در بروز سندرم متابولیک و نیز چاقی شکمی، اجرای برنامههای تشویقی و آموزشی برای کاهش وزن در افراد مبتلا به اضافه وزن و چاقی توصیه میشود. |