۱۰ نتیجه برای کربوهیدرات
پروین میرمیران، احمد اسماعیلزاده، لیلا آزادبخت، فاطمه محمدی، دکتر فریدون عزیزی،
جلد ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: مطالعات انسانی که در جستجوی ارتباط بین ترکیب رژیم غذایی و چاقیاند هنوز به نتایج قطعی دست نیافتهاند. هدف این بررسی تعیین ارتباط ترکیب رژیم غذایی با نمایه توده بدنی (BMI) در گروهی از ساکنان تهران است. مواد و روشها: در این بررسی ۱۲۹۰ فرد ( ۵۶۵ مرد و ۷۲۵ زن) ۶۹ـ۱۰ ساله از بین افراد شرکتکننده در مطالعه قند و لیپید تهران به طور تصادفی جهت ارزیابی دریافتهای غذایی انتخاب شدند. شاخصهای تنسنجی طبق راهکارهای استاندارد اندازهگیری و ثبت شد و BMI محاسبه گردید. ارزیابی دریافتهای غذایی با استفاده از یادامد ۲۴ ساعته خوراک برای دو روز غیرمتوالی توسط پرسشگران مجرب صورت گرفت. کمگزارشدهی و بیشگزارشدهی انرژی دریافتی به ترتیب به صورت نسبت انرژی دریافتی به میزان متابولیسم پایه کمتر از ۳۵/۱ و بیشتر یا مساوی ۴/۲ تعریف شد. آنالیز دادهها به تفکیک جنس یک بار برای کل افراد و یک بار پس از حذف افراد کمگزارشده و بیشگزارشده صورت گرفت. یافتهها: میانگین سنی مردان ۶/۱۶±۱/۳۱ و زنان ۸/۱۴±۹/۲۷ سال بود. با افزایش سن, نمایه توده بدنی نیز روند افزایشی داشت. حذف افراد کمگزارشده و بیشگزارشده در مردان تغییر چندانی در میانه BMI ایجاد نکرد اما در زنان با کاهش در میانه BMI همراه بود. با افزایش سن و BMI, افزایش معنیداری در میزان گزارشدهی نادرست انرژی دریافتی مشاهده شد. پس از تعدیل اثر عوامل مخدوشکننده ارتباط مثبتی بین چربی دریافتی با نمایه توده بدنی هم در مردان و هم در زنان مشاهده شد (به ترتیب ۰۱/۰p<، ۶۱/۰=β و۰۱/۰p<، ۷۵/۰= β). این ارتباط حتی پس از حذف افراد با گزارشدهی نادرست انرژی دریافتی نیز وجود داشت (به ترتیب ۰۱/۰p<, ۶۶/۰=β و ۰۱/۰p<، ۷۸/۰= β). پروتئین و کربوهیدرات دریافتی نه در کل افراد و نه پس از حذف افراد با گزارشدهی نادرست انرژی دریافتی ارتباطی با نمایه توده بدنی نداشتند. نتیجهگیری: یافتهها حاکی از ارتباط مثبت چربی دریافتی با نمایه توده بدنی است. هیچگونه ارتباطی بین کربوهیدرات و پروتئین دریافتی با نمایه توده بدنی در این مطالعه مشاهده نشد.
پروین میرمیران، دکتر احمد اسماعیلزاده، دکتر فریدون عزیزی،
جلد ۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه: چاقی به عنوان یک بیماری مزمن با اتیولوژی چند علیتی پیچیده در ارتباط نزدیک با عوامل تغذیهای است. از سوی دیگر ارتباط انرژی و درشتمغذیهای دریافتی با توده بدن در کودکان ضد و نقیض است. در مطالعه حاضر ارتباط انرژی و درشتمغذیهای دریافتی با افزایش وزن در کودکان در مطالعه قند و لیپید تهران بررسی شده است. مواد و روشها: در این بررسی ۳۹۰ کودک (۲۲۱ پسر و ۱۶۹ دختر) ۱۳-۳ ساله از بین کودکان و نوجوانان شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران به روش تصادفی انتخاب شدند. نمایه توده بدن (Body Mass Index, BMI) بالاتر از صدک ۸۵ به عنوان اضافه وزن در نظر گرفته شد. ارزیابی وضعیت دریافتهای غذایی کودکان به واسطه دو روز یادامد ۲۴ ساعته خوراک به صورت غیرمتوالی توسط پرسشگران مجرب انجام پذیرفت و افراد کم گزارش ده حذف شدند. ترکیب درشتمغذیهای دریافتی به دو صورت مقادیر تعدیل شده و مطلق وارد مدل خطی رگرسیون شد و در ضمن اثر سایر درشتمغذیها و دیگر عوامل مخدوشکننده ممکن کنترل شد. یافتهها: میانگین BMI در کودکان ۳ تا ۸ ساله و ۱۳-۹ ساله به ترتیب ۹/۱±۲/۱۵ و ۸/۳±۷/۱۷ کیلوگرم بر متر مربع بود. شیوع اضافه وزن در دختران بیش از پسران (۲/۱۹% در مقابل ۱۶%، ۰۱/۰p<) بود. پس از تعدیل اثر سن، ارتباط قوی و مثبتی بین پروتئین دریافتی در مقادیر مطلق و تعدیل شده با BMI پسران ۸-۳ ساله مشاهده شد (۰۵/۰p<، ۶۳/۰=β و ۰۵/۰p<، ۴/۰=(β. تنها مقدار دریافت مطلق چربی در پسران و دختران با BMI ارتباط مثبت داشت (۰۱/۰p< و ۳/۰= β و ۰۰۱/۰p<، ۲/۰=(β و در مقابل کربوهیدرات دریافتی در مقادیر تعدیل شده ارتباط معکوسی با BMI در پسران نشان داد (۰۰۱/۰p<، ۶/۰-=β). نتیجهگیری: یافتهها حاکی از ارتباط مثبت بین دریافت پروتئین و BMI در کودکان ۸-۳ ساله و ارتباط معکوس کربوهیدرات با اضافه وزن بود. تنها مقادیر مطلق چربی دریافتی در هر دو جنس با BMI ارتباط داشت.
دكتر پروین میرمیران، دكتر نازنین نوری، گلشن امیرشکاری، دكتر فریدون عزیزی،
جلد ۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: در حالی که اغلب مطالعههای گذشته رابطهی بین اجزای سندرم متابولیک را به صورت مقطعی بررسی کردهاند، مطالعههای کمی به صورت آیندهنگر بروز سندرم متابولیک و عوامل خطرساز دخیل در بروز آن را در یک کوهورت مورد ارزیابی قرار دادهاند. هدف از این مطالعه بررسی نقش عوامل تغذیهای و تنسنجی در بروز سندرم متابولیک در بزرگسالان غیردیابتی میباشد. مواد و روشها: این مطالعه یک مطالعهی کوهورت جامعهنگر بود که یک نمونهی ۴۱۰ نفری (مرد و زن) ۱۸ تا ۷۴ ساله را که در شروع مطالعه فاقد سندرم متابولیک بودند مورد بررسی قرار داد. سندرم متابولیک بعد از گذشت ۵/۳ سال در ۷۱ نفر بروز کرد. فشار خون، دور کمر، قند و چربی خون، فعالیت بدنی و رژیم غذایی افراد در شروع مطالعه به عنوان عواملی برای پیشگویی خطر بروز سندرم متابولیک بررسی شدند. یافتهها: بهترین عوامل در پیشگویی خطر بروز سندرم متابولیک فشار خون [ (OR) odds ratio برحسب چارک از کمترین به بیشترین: ۱، ۲/۱، ۶/۱، ۲/۴و ۰۵/۰ P < روند]، دور کمر (OR: ۱، ۱/۱، ۲، ۳/۵ و۰۵/۰P< )، تریگلیسرید (OR: ۱، ۱، ۲، ۳و ۰۵/۰< P) و HDL-C (OR: ۱، ۴/۰، ۴/۰، ۳/۰، و۰۵/۰> P) بود. رابطهای کاملاً مستقیم میان میزان مصرف کربوهیدرات و چربی (درصد کالری) و خطر بروز سندرم متابولیک دیده شد. در آنالیز چند متغیره، دور کمر بزرگ، قویترین شاخص برای پیشگویی بروز سندرم متابولیک بود [(۲/۱۲-۴)۸ OR]. نتیجهگیری: مداخله برای کاهش چاقی به خصوص دور کمر و یک رژیم مناسب میتواند خطر بروز سندرم متابولیک را در بزرگسالان تا حد زیادی کاهش دهد.
دکتر محمدرضا حامدی نیا، دکتر محمد شبانی، مهدی زارعی، دکتر جان میدللی،
جلد ۱۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسهی اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات طی شدتهای مختلف ورزش تا واماندگی در دوچرخهسواران حرفهایی و آماتور است. مواد و روشها: در این پژوهش ۴۲ نفر دوچرخهسوار حرفهایی و ۳۱ نفر دوچرخهسوار آماتور (نخبه) شرکت کردند. آزمودنیها یک آزمون ورزشی فزاینده را بر چرخ کارسنج با ۵۰ وات افزایش در هر ۳ دقیقه تا واماندگی اجرا کردند. نسبت تبادل تنفسی (RER) و ضربان قلب هنگام فعالیت ثبت شد. میانگین حجم اکسیژن دمی، حجم دیاکسید بازدمی و RER در طول زمان استراحت و ۳ دقیقه پایانی بارهای کاری ثبت و مقدار اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی با استفاده از معادلههای عنصرسنجی محاسبه گردید. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد مقدارRER در حالت استراحت و شدت ۲۰۰ وات بین دو گروه دوچرخهسوار حرفهای و آماتور تفاوت معنیداری ندارد، ولی در شدتهای ۳۰۰ و ۴۰۰ وات RER در دوچرخهسواران حرفهای به طور معنیداری از دوچرخهسواران آماتور پائینتر میباشد (۰۱/۰= .(Pبین دو گروه دوچرخهسواران آماتور و حرفهای در مقدار و درصد اکسیداسیون کربوهیدرات و چربی تفاوت معنیداری در حال استراحت و شدتهای مختلف وجود نداشت. نتیجهگیری: تفاوت اندکی در مورد استفاده از کربوهیدرات و چربی بین دوچرخهسواران حرفهای و آماتور وجود دارد، ولی همین تفاوت اندک و صرفه جویی اندک دوچرخهسواران حرفهای در استفاده از کربوهیدراتها موجب تفاوت عملکردی عمدهای بین آنها میشود.
ندا قاسم نژاد، دکتر پروین میرمیران، گلاله اصغری، دکتر فریدون عزیزی،
جلد ۱۴، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط غلظت کلسترول ـ HDL با فاکتورهای تغذیهای و شاخصهای تنسنجی در افراد با غلظت پایین کلسترول ـ HDL انجام شد. مواد و روشها: مطالعهی مقطعی توصیفی- تحلیلی حاضر روی ۱۳۸ فرد بزرگسال با اضافه وزن و کلسترول ـ HDL کمتر از ۴۰ میلیگرم در صد میلیلیتر صورت گرفت. غلظت کلسترول ـ HDL سرم پس از ۱۴ ساعت ناشتایی اندازهگیری گردید. فعالیت بدنی، بافت چربی و عضلانی، قد، وزن، دور کمر و دور باسن با روشهای استاندارد اندازهگیری و نمایهی تودهی بدن، نسبتهای دور کمر به دور باسن، و دور کمر به قد محاسبه گردید. دریافت غذایی به وسیله ۳ پرسشنامه یادآمد خوراک ۲۴ ساعته ارزیابی گردید. یافتهها: میانگین±انحراف معیار سنی افراد ۶/۱۳±۶/۴۶ سال و ۶۱% آنها مرد بودند. پس از تعدیل برای عوامل مداخلهگر، ارتباط معنیداری بین غلظت کلسترول ـ HDL با دریافت انرژی و درشت مغذیها و ریزمغذیها دیده نشد. در میان عوامل تغذیهای مورد بررسی، دریافت کلی اسیدهای چرب چند غیر اشباع (۰۱۲/۰=P و ۲۱۳/۰=β) و لینولئیک اسید (۰۴۶/۰=P و ۱۴۸/۰=β)، آلفا لینولنیک اسید (۰۴۴/۰=P و ۱۳۶/۰=β) و دوکوزا هگزانوئیک اسید (۰۳۵/۰=P و ۱۶۵/۰=β) ارتباط معنیداری مستقیمی با غلظت کلسترول ـ HDL خون داشت. همچنین، آنالیز رگرسیون خطی، ارتباط معکوس غلظت کلسترول ـ HDL خون را با افزایش وزن (۰۴۱/۰=P و ۲۲۴/۰-=β)، دور کمر (۰۵۰/۰ =P و ۱۸۷/۰- =β) و نسبت دور کمر به دور باسن (۰۳۶/۰=P و ۲۳۶/۰- =β) نشان داد. نتیجهگیری: غلظت کلسترول ـ HDL خون با برخی از فاکتورهای غذایی و تنسنجی ارتباط معنیداری داشت.
علیرضا فرساد نعیمی، دکتر منوچهر خوشباطن، دکتر مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، دکتر سید رفیع عارف حسینی، دکتر جواد رشید، مهدیه نورمحمدی،
جلد ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: امروزه کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) به عنوان تظاهر کبدی سندروم متابولیک و شایعترین بیماری مزمن کبدی مطرح است. با اینکه هنوز درمان قطعی برای آن وجود ندارد ولی گفته میشود باید رویکرد اصلی بر پایهی اصلاح شیوهی زندگی باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رژیم کم کالری با کربوهیدرات متوسط در مبتلایان به NAFLD طراحی گردید. مواد و روشها: تعداد ۱۹ نفر از افراد دارای اضافه وزن یا چاق مبتلا به NAFLD در کارآزمایی بالینی حاضر، به مدت ۶ هفته مورد بررسی قرار گرفتند. رژیم غذایی کمکالری با کربوهیدرات متوسط (سهم کربوهیدرات ۵۵% از انرژی) برای هر بیمار تنظیم گردید. در ابتدا و انتهای پژوهش اندازهگیریهای بیوشیمی شامل گلوکز ناشتا، الگوی لیپیدی شامل تریگلیسرید، کلسترول تام، کلسترول با دانسیتهی بالا و پایین (به ترتیب کلسترول ـ HDL و (LDL، آنزیمهای کبدی، انسولین و نیز ارزیابی تنسنجی شامل قد، وزن و فشار خون انجام گرفت. دادهها به وسیلهی نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها: میانگین سنی افراد ۵۶/۸±۹۴/۳۸ سال و نمایهی تودهی بدن (BMI) ۸۸/۲±۴۴/۲۹ کیلوگرم بر مترمربع بود. پس از ۶ هفته مداخلهی رژیمی، وزن، سطح گلوکز ناشتا و آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) به طور معنیداری کاهش، و کلسترول ـ HDL افزایش یافت. یافتههای به دست آمده از سونوگرافی کبدی، حاکی از بهبود نسبی ۶ نفر و بهبود کامل یکی از بیماران بود که از لحاظ آماری در مرز معنیداری قرار داشت (۰۵۵/۰P=). نتیجهگیری: یافتههای بررسی حاضر حاکی از نقش رژیم کم کالری با کربوهیدرات متوسط در بهبود بارز عوامل متابولیک و وضعیت کبد در بیش از یک سوم بیماران NAFLD در مدت ۶ هفته بود.
دکتر مینو باسامی، دکتر سجاد احمدی زاد ، وریا طهماسبی، احسان خدمتگزار، سینا رخصتی،
جلد ۱۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین استقامتی همراه با روزهداری بر سوخت و ساز چربی و کربوهیدرات بود. مواد و روشها: ۲۴ آزمودنی مرد به طور تصادفی در دو گروه روزهداری (F و ۱۲=تعداد) و روزهداری+تمرین استقامتی (F+ET و ۱۲=تعداد) قرار گرفتند. برنامهی پژوهش در گروه F با ۱۰ نفر و در گروه F+ET با ۱۲ نفر به پایان رسید. گروه F فقط روزه داشتند، در حالیکه گروه F+ET در طول ماه رمضان علاوه بر روزهداری، ۳ جلسه در هفته پس از افطار به تمرین استقامتی روی نوارگردان پرداختند. شاخصهای تنسنجی، نمونههای خونی و رژیم غذایی در اول ماه رمضان، بعد از هفته اول و در پایان ماه رمضان اندازهگیری شدند. یافتهها: وزن و نمایهی تودهی بدن در طی ماه رمضان در دو گروه تغییر معنیداری نداشتند (۰۵/۰P>). با این حال، درصد چربی در دو گروه کاهش معنیداری نشان داد (۰۵/۰P<). اکسیداسیون چربی، اکسیداسیون کربوهیدرات، انسولین، گلوکز، گلیسرول و اسید چرب آزاد استریفه نشده (NEFA) در هفتهی اول رمضان در گروه F+ET تغییرات بیشتری داشت، و این تغییرات در گروه F در نیمهی دوم رمضان بیشتر بود، با این حال بین دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده نگردید (۰۵/۰P>). نتیجهگیری: ترکیب روزهداری و تمرین بر روند تغییرات اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در طی ماه رمضان تاثیرگذار میباشد، اما به طور کلی اثر دو برنامه مشابه میباشد و اضافه نمودن تمرین استقامتی به روزهداری اثری بیشتر از روزهداری تنها ایجاد نمینماید.
دکتر مینو باسامی، دکتر خسرو ابراهیم، بهزاد محمودی،
جلد ۱۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر فعالیت تناوبی اندام فوقانی و تحتانی بر اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در مردان سالمند بود. مواد و روشها: تعداد ۹ مرد سالمند با میانگین سنی ۹۱/۳±۱/۶۶ سال و میانگین نمایهی تودهی بدن ۲±۹/۲۵ کیلوگرم بر متر مربع به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. پس از تعیین VO۲max برای دو فعالیت اندام فوقانی و تحتانی، داوطلبین در دو جلسه مجزا و به فاصله یک هفته، دو پروتکل فعالیت تناوبی اندام فوقانی و تحتانی را انجام دادند. پروتکل فعالیت تناوبی شامل ۴ وهله ۵ دقیقهای فعالیت، به ترتیب با شدتهای ۵۵، ۶۰، ۶۵ و ۷۰ درصد VO۲max روی دوچرخهی کارسنج دستی و دوچرخهی کارسنج پایی بود و بین وهلههای فعالیت، ۴ وهله ۵/۲ دقیقهای استراحت فعال به ترتیب با شدتهای ۲۵، ۳۰، ۳۵ و ۴۰ درصد VO۲max داشتند. گازهای تنفسی پیش از فعالیت، در ده دقیقهی اول، ده دقیقهی دوم و ده دقیقهی سوم طی فعالیت و طی ۳۰ دقیقه ریکاوری جمع آوری و برای محاسبه اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات استفاده شدند. یافتهها: تغییرات اکسیداسیون چربی طی جلسه فعالیت تناوبی با کارسنج پایی به طور معنیداری بالاتر از جلسهی کارسنج دستی بود (۰۵/۰>P). تغییرات اکسیداسیون کربوهیدرات طی دو جلسه فعالیت تناوبی با کارسنج پایی و کارسنج دستی تفاوت معنیداری داشتند (۰۰۹/۰=P) و میزان آن در جلسهی کارسنج پایی، تنها طی ۳۰ دقیقه ریکاوری متعاقب فعالیت بالاتر از جلسه کارسنج دستی بود. نتیجهگیری: با توجه به افزایش بیشتر سوخت چربی و کربوهیدرات طی فعالیت تناوبی اندام تحتانی در افراد سالمند، این نوع فعالیت در مقایسه با فعالیت اندام فوقانی برای سوخت بیشتر چربی بدن این افراد توصیه میشود.
دکتر سجاد جدی، دکتر اصغر قاسمی،
جلد ۲۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
سندرم متابولیک به مجموعهای از عوامل خطر مرتبط با بیماریهای قلبی عروقی و دیابت نوع ۲؛ شامل پرفشاری خون، دیسلیپیدمی، افزایش گلوکز ناشتا و چاقی، که اغلب با هم اتفاق میافتند، گفته می شود. یکی از روشهای متداول برای القاء مدل سندرم متابولیک در موش صحرایی، دستکاری رژیم غذایی است؛ که عادات غذایی ناسالم در جوامع انسانی را شبیهسازی می کند. هدف این مطالعه، ارائه راهنمای کاربردی برای ایجاد مدل سندرم متابولیک در موش صحرایی با تجویز رژیم غذایی پرکربوهیدرات است. مدل سندرم متابولیک القاء شده با تجویز رژیم غذایی پرکربوهیدرات یک روش ساده، رایج، سریع، عملی و اقتصادی است و برای ایجاد آن به تجهیزات خاصی نیاز نیست. در مدل سندرم متابولیک مبتنی بر تجویز رژیم غذایی پرکربوهیدرات عواملی نظیر نوع کربوهیدرات استفاده شده (فروکتوز یا ساکارز)، دوز و مدت زمان تجویز(۵ هفته تا ۴۸ هفته)، روش تجویز(آب آشامیدنی یا غذای جامد)، و اجزای لازم برای تأیید مدل (چاقی، دیس لیپیدمی، پر فشاری خون، مقاومت به انسولین و افزایش گلوکز خون ناشتا) باید مورد توجه قرار بگیرند. با توجه به دستورالعمل مطالعه حاضر، تجویز ساکارز ۳۰-۲۰ درصد در آب آشامیدنی به مدت ۱۵-۱۰ هفته سبب ایجاد مدل سندرم متابولیک با فنوتیپ سطح سرمی بالا از تریگلیسرید، انسولین و گلوکز در حالت ناشتا و همچنین مقاومت به انسولین در موش صحرایی میشود. اگر تجویز ساکارز ۳۰-۲۰ درصد در آب آشامیدنی حداقل برای ۲۵ هفته (تا ۴۰ هفته) ادامه داشته باشد، مدل سندرم متابولیک با فنوتیپ چاقی و پرفشاری خون در موش صحرایی بوجود میآید. برای پایش تغییرات بوجود آمده در فنوتیپها پیشنهاد میشود که اجزای لازم برای تأیید مدل، با حالت پایه در همان موش و با موش های شاهد مقایسه گردد.
دکتر پروین میرمیران، دکتر زهرا بهادران، محمد جلالی، دکتر فریدون عزیزی،
جلد ۲۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه : مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط کمیت و کیفیت کربوهیدرات رژیم غذایی با پیشرفت پیش دیابت به دیابت نوع ۲ و برگشت به حالت قندخون طبیعی، در قالب پیگیری ۹ ساله در میان مبتلایان به پیش دیابت در مطالعه قند و لیپید تهران انجام شد. مواد و روشها: کمیت (کربوهیدرات تام و مقدار فیبر) و کیفیت (نمایه گلیسمی، بار گلیسمی، نمایه انسولین، بار انسولین) کربوهیدرات رژیم غذایی ۳۳۴ زن و مرد بزرگسال مبتلا به پیش دیابت، با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک نیمه کمی ۱۶۸-آیتمی پایا و روا، در ابتدای مطالعه ارزیابی شد و افراد طی ۹ سال پیگیری شدند. غلظت پلاسمایی گلوکز ناشتا و ۲-ساعت پس از مصرف خوراکی ۷۵ گرم گلوکز، هر سه سال یکبار اندازه گیری شد. یافتهها: طی مدت مطالعه، ۳۹/۸ درصد از شرکتکنندگان به دیابت نوع ۲ مبتلا شدند و ۳۹/۸ درصد به وضعیت گلیسمی طبیعی بازگشتند. مقدار تام کربوهیدرات، نمایه گلیسمی، بار گلیسمی، نمایه انسولین، بار انسولین رژیم غذایی ارتباط معنیداری با پیشرفت به دیابت نوع ۲ و برگشت به وضعیت گلیسمی طبیعی نداشت. هر ۵ گرم افزایش دریافت فیبر غذایی به ازاء ۱۰۰۰ کیلوکالری انرژی دریافتی روزانه با کاهش ۲۵ درصد شانس بروز دیابت نوع ۲ در مبتلایان به پیش دیابت همراه بود (نسبت شانس:۰/۷۵ و حدود اطمینان ۹۵ درصد: ۰/۹۸-۰/۵۸، مقدار P برابر با ۰/۰۳۸). نتیجه گیری: مقدار تام کربوهیدرات رژیم غذایی و نیز کیفیت آن ارتباط معنی دار با تغییر وضعیت گلیسمی در مبتلایان به پیش دیابت نداشت اما نتایج نشان داد دریافت بیشتر فیبر رژیم غذایی می تواند خطر پیشرفت پیش دیابت به دیابت نوع ۲ را کاهش دهد.