دکتر فریدون عزیزی، زهرا بهادران، فیروزه حسینی اصفهانی، سارا باستان، آمیتیس کی زاد، دکتر پروین میرمیران،
جلد ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: پژوهش مقطعی حاضر با هدف بررسی رابطهی مقدار پروتئین و نسبت دریافت غذایی پروتئین حیوانی به گیاهی، با عوامل خطرساز سندرم متابولیک در بزرگسالان تهرانی طراحی و اجرا شد. مواد و روشها: بررسی مقطعی حاضر با استفاده از دادههای افراد ۷۰-۱۹ سالهی شرکتکننده در مرحلهی سوم مطالعهی قند و لیپید تهران انجام شد. دادههای مربوط به رژیم غذایی افراد با استفاده از یک پرسشنامهی روا و پایای نیمهکمی بسامد خوراک با ۱۶۸ قلم غذایی ارزیابی گردید. کل پروتئین رژیم غذایی و دریافت غذایی پروتئین از منابع حیوانی و گیاهی محاسبه شد. بهمنظور تعیین ارتباط پروتئین رژیم غذایی و نسبت دریافت پروتئین حیوانی به گیاهی با هر یک از عوامل خطرساز سندرم متابولیک، از مدلهای تحلیل رگرسیون خطی با تعدیل عوامل مداخلهگر، استفاده گردید. یافتهها: در پژوهش حاضر، ۴۵% از شرکتکنندگان مردان بودند و میانگین سنی مردان و زنان به ترتیب ۶/۱۳± ۵/۴۰ و ۸/۱۲±۶/۳۸ سال بود. میانگین دریافت پروتئین در زنان و مردان به ترتیب، ۷/۱۳ و ۶/۱۳% از انرژی بود. بین دریافت پروتئین و نسبت دریافت پروتئین حیوانی به گیاهی با دور کمر در زنان ارتباط معکوس مستقل مشاهده گردید. غلظت گلوکز ناشتای سرم در زنان و مردان، رابطهی مستقیم با دریافت پروتئین، و رابطهی معکوس با نسبت دریافت پروتئین حیوانی به گیاهی داشت. ارتباط مستقیم بین دریافت پروتئین و غلظت کلسترول ـ HDL مشاهده شد. دریافت پروتئین با فشارخون دیاستولی در زنان ارتباط معکوس داشت. نتیجهگیری: مقدار و نوع پروتئین دریافتی مستقل از دانسیتهی انرژی، مقدار و نوع چربیها، محتوای کربوهیدرات و فیبر، با عوامل خطر سندرم متابولیک ارتباط دارد.
زهرا گائینی، دکتر پروین میرمیران، دکتر زهرا بهادران، دکتر فریدون عزیزی،
جلد ۲۲، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: میکروآلبومینوری از عوامل خطر مستقل بیماری قلبی عروقی بوده و با عوارض بیماری های مختلف و مرگ و میر در ارتباط است. مطالعهی حاضر به منظور بررسی اثرات احتمالی میزان و نوع پروتئین های رژیم غذایی بر میکروآلبومینوری در میان جمعیت بزرگسالان ایرانی شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران، انجام شد. مواد و روشها: بزرگسالان (۱۱۹۲ مرد و زن ۱۹ تا ۸۶ ساله) شرکتکننده در فاز ششم مطالعهی قند و لیپید تهران (سال های ۱۳۹۶-۱۳۹۳)، که داده های تغذیه ای کامل داشتند، و غلظت میکروآلبومین ادرار برای آنها اندازه گیری شده بود، با در نظر گرفتن معیارهای ورود، وارد مطالعه شدند. دریافت های غذایی؛ با استفاده از پرسش نامه بسامد خوراک اعتبارسنجی شده، ارزیابی شد. متغییرهای دموگرافیک، تنسنجی، فشارخون و بیوشیمیایی اندازه گیری شدند. جهت تخمین نسبت شانس میکروآلبومینوری (غلظت ادراری آلبومین ۲۰۰-۲۰ میلیگرم در لیتر)، از آزمون رگرسیون لجستیک تعدیل شده، برای متغییرهای مخدوشگر، استفاده شد. یافته ها: میانگین (و انحراف معیار) سن افراد در ابتدای مطالعه ۱۴/۰۰± ۴۴/۹۶ سال و میزان شیوع میکروآلبومینوری ۱۴/۴ درصد بود. پس از تعدیل اثر متغییرهای مخدوشگر، نسبت شانس میکروآلبومینوری با هیچ یک از سهک های دریافت پروتئین تام، حیوانی و گیاهی ارتباط معناداری را نشان نداد (نسبت شانس و حدود اطمینان ۹۵% میکروآلبومینوری در سهک سوم دریافت پروتئین تام، حیوانی و گیاهی نسبت به سهک اول، به ترتیب (۲/۰۵-۰/۵۷) ۱/۰۸، (۲/۰۹-۰/۶۷) ۱/۱۹، (۱/۸۸-۰/۵۶) ۱/۰۲ بود). نتیجه گیری: در این مطالعه، رابطه معناداری میان پروتئین تام دریافتی و پروتئین گیاهی با میکروآلبومینوری مشاهده نشد. منابع حیوانی پروتئین با افزایش خطر میکروآلبومینوری ارتباط داشتند، اگرچه این رابطه نیز از نظر آماری معنادار نبود.