۶ نتیجه برای پاراتیروئید
دکتر سهراب عاطفی،
جلد ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۰ )
چکیده
در یک مطالعه ۲۰ ساله، ۴۰ بیمار مبتلا به هیپرپاراتیروئیدیسم اولیه مورد بررسی قرار گرفتند. ۹۰% بیماران زن و ۱۰% مرد بودند و متوسط سن آنان ۱۲±۳۵ با دامنه ۶۲-۲۵ سال بوده است. متوسط کلسیم تام سرم ۹/۰±۴/۱۱ و فسفر سرم
۳/۰±۰/۲ میلیگرم درصد بود و درگیری استخوانی در ۸۰% و درگیری کلیه بصورت وجود سنگهای ادراری در ۵/۲۲% بیماران وجود داشت. این بیماران در مقایسه با مطالعات کلاسیک انجام شده در کشورهای غربی سن کمتری داشته و نسبت زن به مرد در آنها بالاتر بود. هیپوفسفاتمی و فرم نورموکلسمی شایعتر و سنگهای کلیوی نادرتر بود. علایم استخوانی پیشرفتهتر و اندازه تومور بزرگتر تخمین زده شد. شیوع هیپرپلازی نیز در مقایسه با آدنوم کمتر بود. در پایان نتیجهگیری میشود که این اختلافات احتمالاً در نتیجه تشخیص دیرتر بیماری و عوامل تغذیهای بخصوص کمبود ویتامین D میباشد.
دکتر محسن خوشنیت، دکتر باقر لاریجانی، دکتر اردشیر قوامزاده، دکتر بابک بهار، دکتر عذرا طباطبایی ملاذی،
جلد ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده
مقدمه: طول عمر بسیاری از بیماران پس از BMT افزایش مییابد. پس از پیوند، نیاز به پیگیریهای طبی از جمله بررسی عملکرد غدد درونریز به لحاظ بهبود کیفیت زندگی این بیماران، احساس میشود. اختلالات متعدد اندوکرین به خصوص درپی رژیمهای آمادهسازی با پرتوتابی تمام بدن، در این بیماران گزارش شده است. همچنین در بیمارانی که تحت رژیمهای آماده سازی با داروهای ستیوتوکسیک قرار میگیرند نیز این اختلالات مشاهده میشود. دیده شده که دوز داروهای شیمیدرمانی برای آمادهسازی پیوند در میزان و نوع بروز اختلالات هورمونی مؤثر است. مواد و روشها: در این مطالعه ۴۶ بیمار (۱۲ زن و ۳۴ مرد) در محدوده سنی ۴۹ – ۵/۱ سال (میانگین سنی ۱/۱۵ سال) از نظر عملکرد تیروئید
(T۳، T۴، T۳RU، FTI، TSH، Antig Alb و Anti-Tpo Ab)، پاراتیروئید (Ca، P، Alkp و PTH)، گناد (LH، FSH،Prl، تستوسترون، استرادیول، پروژسترون و Semen Analysis در چهار بیمار مرد متأهل) بررسی شدند. عملکرد سلولهای بتای پانکراس در ۱۲ بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور به روش OGTT بررسی شد. تمامی این بررسیها قبل از پیوند و ۳، ۶، ۱۲ و ۲۴ ماه پس از پیوند تکرار شد. یافتهها: مقایسه نتایج معاینات بالینی و اندازهگیریهای بیوشیمیایی در هیچ یک از بیماران قبل و پس از پیوند، اختلالی را در عملکرد تیروئید و پاراتیروئید و متابولیسم کلسیم نشان نداد. در ۱۱ بیمار مرد بالغ (۵P۵G) قبل و در فواصل ۳ و ۶ و ۱۲ ماه پس از پیوند، کارکرد سلولهای لیدیگ طبیعی بود ولی آسیب اپیتلیوم ژرمینال (آزواسپرمی یا اولیگواسپرمی) قبل و تا ۱۲ ماه پس از پیوند دیده شد. سطح FSH سرم با آسیب اپیتلیوم ژرمینال رابطهای نداشت. در پنج پسر که در مراحل اولیه بلوغ (۲P۲G یا ۳P۳G) در زمان BMT بودند، پیشرفت بلوغ در یک سال پس از پیوند طبیعی بود. در ۴ زن بالغ مورد مطالعه (۵B۵P) درپی پیوند، هیپوگنادیسم اولیه ایجاد شد. در یک دختر ۱۴ ساله که قبل از پیوند عادت ماهیانه منظمی داشت تا ۲ سال پس از پیوند نیز همچنان عادت ماهیانهاش منظم بود و در دختر دیگری که قبل از پیوند، نابالغ (P۱B۱) بود در یک سال پس از پیوند، افزایش LH و FSH (نارسایی تخمدان) مشاهده شد. کارکرد سلولهای بتای پانکراس در بیماران تالاسمیک (با فریتین بالای ۱۰۰۰ قبل از پیوند) قبل و پس از پیوند طبیعی بود. نتیجهگیری: تا یک سال پس از پیوند مغز استخوان با رژیم آماده سازی شیمیدرمانی (بدون پرتوتابی)، کارکرد تیروئید و پاراتیروئید تحت تأثیر واقع نشد، ولی این روش نارسایی تخمدان و آسیب سلولهای ژرمینال بیضه را در پی داشت و بر سلولهای لیدیگ تأثیری نداشت. پیوند مغز استخوان بر عملکرد سلولهای بتای پانکراس اثری ندارد.
الهه عینی، دکتر علی اصغر میرسعید قاضی، پروین میرمیران، دکتر محمدرضا میربلوکی، دکتر فریدون عزیزی،
جلد ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: :با توجه به نقش مهم کلسیم و ویتامین D در هموستاز کلسیم و استخوانسازی به ویژه در دوران بارداری، این مطالعه جهت تعیین غلظت فاکتورهای بیوشیمیایی مرتبط با متابولیسم کلسیم در زنان باردار و مقایسه آن با زنان غیر حامله تهرانی انجام شد. مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی از ۱۵۳ زن باردار مراجعه کننده به ۵ مرکز مراقبتهای دوران بارداری ۱۰۱ زن باردار اعلام آمادگی کردند. ۴۸ نفر از آنها تا انتهای مطالعه همکاری کردند و در هر سه ماهه بارداری بررسی شدند. ۶۶ خانم غیر بارداربه صورت تصادفی از مطالعه قند و لیپید به عنوان گروه شاهد انتخاب گردیدند. اطلاعات دموگرافیک توسط پرسشنامه گرداوری شد. عوامل بیوشیمیایی خون شامل کلسیم، فسفر، منیزیوم، آلکالن فسفاتاز، آلبومین، PTH، ویتامین D و استئوکلسین سرم اندازهگیری شد. برای مقایسه متغیرهای فوق بین سه ماهههای دوره بارداری از روش آنالیز واریانس برای اندازهگیری متعدد و برای مقایسه هر یک از سه ماهههای بارداری با گروه شاهد، ضمن تطبیق سنی از آزمون دانت استفاده شد. یافتهها: تغییرات معنیداری درغلظت سرمی آلبومین، استئوکلسین وآلکـالن فسفاتاز بین سه ماهههای بارداری (۰۰۱/۰p<) مشاهده گردید. این تفاوت در مقایسه با گروه شاهد نیز معنیدار بود. میانگین غلظت سرمی آلبومین، در سه ماهه اول و دوم و سوم بارداری وگروه شاهد به ترتیب ۳/۰±۸/۴ ،۳/۰±۳/۴، ۴/۰±۴/۴ و۰/۲±۲/۵ گرم در دسیلیتر و غلظت سرمی استئوکلسین به ترتیب ۵/۸±۷/۱۲، ۷/۶±۱/۸،۰/۵±۶/۵ و ۴/۹±۳/۱۵ نانوگرم در میلیلیتر و این میزان برای آلکالن فسفاتاز به ترتیب ۳۸±۱۱۵، ۳۷±۱۲۵، ۶۱±۱۷۴و ۴۲±۱۳۱ IU/L بود. در سه ماهه اول غلظت سرمی آلکالن فسفاتاز و ۲۵ ـ هیدروکسی ویتامین D کاهش و آلبومین و پاراتیرویید هورمون و استئوکلسین افزایش نشان داد. در سه ماهه اول بارداری در ۲۰ درصد از زنان ۲۵ ـ هیدروکسی ویتامین D کمتر از nmol/L ۱۰ و در ۴۰ درصد از زنان ۲۵ هیدروکسی ویتامین D کمتر از nmol/L ۲۰ بود. نتیجهگیری: یافتهها مؤید تغییرات معنیدار در میزان آلبومین، PTH، و استئوکلسین و آلکالن فسفاتاز در زنان باردار در طول بارداری در مقایسه با زنان غیر بارداراست. ویتامین Dدرسه ماهه اول بارداری کاهش نشان میدهد. ۲۰ درصد از زنان کمبود ویتامین D دارند.
دکتر آذر برادران، دکتر حمید نصری، دکتر فروزان گنجی،
جلد ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: هیپرپاراتیروئیدیسم ثانویه به عنوان یکی از علل تشدید کننده کمخونی و همچنین مقاومت به درمان با اریتروپویتین در بیماران همودیالیزی محسوب میشود. اگر چه علل این تشدید کمخونی و مقاومت کاملاً و به درستی شناخته نشده است، در این زمینه تبدیل سلولهای مغز استخوان به سلولهای چربی، فیبروز مغز استخوان و همچنین کاهش کلسیتریول مطرح شده است. با این حال نقش هیپرپاراتیروئیدیسم ثانویه در تشدید کمخونی و مقاومت به اریتروپویتین درمانی در مقایسه با موارد التهاب یا کمبود آهن نقش کوچکی است. در این مطالعه اثر هیپرپاراتیروئیدیسم ثانویه در تشدید آنمی در بیماران همودیالیزی بررسی شده است. مواد و روشها: این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی روی ۳۶ بیمار همودیالیزی بیمارستان آموزشی ـ درمانی هاجر شهرکرد در سال ۱۳۸۲ انجام شد. شمارش کامل خون اندازهگیری کلسیم، فسفر، آلکالن فسفاتاز،پاراتورمونintact ، آهن سرم، TIBC، درصد ظرفیت اشباعی ترانسفرین، فریتین سرم و همچنین کفایت همودیالیز از طریق فرمول میزان کاهش اوره محاسبه گردید. دادهها با نرمافزار SPSS آنالیز آماری شد. برای بررسی رابطهها از Partial correlation با تعدیل برای سن، ماههای دیالیز و سطح فریتین استفاده شد. یافتهها: تعداد کل بیماران ۳۶ نفر بودند. ۶/۵۵% مرد، ۱/۶۶% بیش از ۴۰ سال سن داشتند. میزان میانگین± انحراف معیار و مقادیر ماکزیمم و مینیمم Intact PTH برابر ۴۳۳±۴/۴۳۹ و ۲۲۳۴ و ۲۵ pg/mL بود. در مورد هموگلوبین مقادیر میانگین± انحراف معیار و ماکزیمم و مینیمم برابر ۹/۱±۹، ۵/۱۴ و ۶ g/dL بود. در مورد هماتوکریت میانگین ۳/۶±۸/۲۸، ماکزیمم ۵۲ و مینیمم ۲۰% بود. در این بررسی ارتباط معکوس میان سطح Intact PTH و میزان هماتوکریت و هموگلوبین وجود داشت. همچنین رابطه معکوس میان سطح آلکالن فسفاتاز و هموگلوبین و هماتوکریت نیز به دست آمد (در تمام موارد ۰۵/۰p< بود). نتیجهگیری: هیپرپاراتیروئیدیسم ثانویه میتواند باعث تشدید آنمی در بیماران همودیالیزی شود و در این بیماران توجه بیشتر به کنترل هیپرفسفاتمی و فزونی ترشح پاراتورمرن ضروری به نظر میرسد. این کار باعث درمان بهتر کمخونی در بیماران همودیالیزی میشود.
حمیدرضا داوری، کورش کاظمی، نادر تنیده،
جلد ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: تعیین محل غدد پاراتیروئید یک مسأله مهم و بحث انگیز در جراحی پاراتیروئید حتی در بین جراحان با تجربه غدد درونریز است. گرچه تعیین محل غدد پاراتیروئید قبل از عمل میتواند شانس موفقیت جراحی را بیشتر کند، گرانی، محدودیت دسترسی و غیرقابل اعتماد بودن این روشهای تشخیصی، باعث محدودیت استفاده از این روشها در تجسس انتخابی یک طرفه گردن و یا تجسس دوباره گردن در جراحی مجدد پاراتیروئید شده است. رنگآمیزی انتخابی غدد پاراتیروئید در زمان جراحی با متیلن بلو یک روش سریع، ساده و در دسترس است. در این مقاله تزریق سریع این ماده رنگی با روش معمول تزریق آهسته مورد مطالعه قرار گرفته است. مواد و روشها: ده قلاده سگ بالغ با مخلوط هالوتان و اکسیژن با بیهوشی عمومی مورد عمل جراحی تجسس غدد پاراتیروئید قرار گرفتند. بعد از پیدا کردن حداقل یکی از غدد پاراتیروئید حیوان تزریق متیلن بلو با دوز ۵ تا ۵/۷ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان انجام شد. در گروه الف شامل ۵ سگ تزریق سریع در ۳ تا ۵ دقیقه و در گروه ب تزریق آهسته در مدت ۲۰ تا ۳۰ دقیقه انجام شد. زمان شروع رنگآمیزی، حداکثر رنگگرفتگی و ناپدید شدن رنگ ثبت شد. از مراحل جذب رنگ با دوربین دیجیتال عکس گرفته شد و در پایان کار غدد رنگ شده برداشته و با آزمایش بافتشناسی وجود بافت پاراتیروئید ثابت شد. یافتهها: تمام حیوانات بدون هیچگونه عارضهای حین عمل جراحی تزریق ماده رنگی را تحمل کردند. از ۲۰ غده پاراتیروئید برداشته شده، ۳ غده داخل بافت تیروئید بودند. زمان متوسط جذب اولیه،حداکثر جذب و ناپدید شدن در گروه الف به ترتیب (۲ و ۸)، (۲ و ۱۷) و (۰ و ۳۲) دقیقه و در گروه ب (۸ و ۱۰)، (۴ و ۱۷) و (۶ و ۴۰) دقیقه بود. سرعت تزریق در جذب ماده رنگی تأثیر نداشت و بسیار زودتر از مطالعات گذشته دیده شد. زمان جذب اولیه در هر دو گروه بین ۶ تا ۱۵ دقیقه بعد از تزریق متیلن بلو بود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که زمان تزریق یک متغیر مهم در جذب ماده رنگی در غدد پاراتیروئید است و بسیار زودتر از مطالعات گذشته جذب رنگ در غدد فوق دیده میشود. از تزریق سریع متیلن بلو با مشخصه جذب و رنگآمیزی سریع در زمان کوتاهی بعد از تزریق، میتوان در مواردی که روشهای استاندارد پیدا کردن غدد پاراتیروئید در زمان جراحی با شکست روبرو میشود استفاده کرد.
دکتر مهدیه عباسعلیزاد فرهنگی، دکتر علیرضا استادرحیمی،
جلد ۲۰، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: فاکتورهای متعددی هم چون تودهی بدون چربی بدن و تودهی چربی بدن میتوانند سبب تغییر در میزان متابولیسم پایه (BMR) به عنوان بزرگترین بخش نیاز انرژی روزانه بدن شوند. هدف از پژوهش مقطعی حاضر، مقایسه میزان متابولیسم پایه در زنان مبتلا به هایپرپاراتیروئیدیسم ثانویه و زنان سالم و نیز تعیین ارتباط BMR با سطح سرمی هورمون پاراتیروئید (PTH) و ترکیب بدن میباشد. مواد و روشها: در مطالعه مقطعی حاضر، تعداد ۶۸ زن در سنین ۱۷ تا ۵۰ سال وارد مطالعه شدند که ۳۴ نفر از این زنان مبتلا به هایپرپاراتیروئیدیسم ثانویه و ۳۴ نفر دارای سطح سرمی PTH در حد طبیعی بودند. سنجش پارامترهای بیوشیمیایی شامل سطح سرمی PTH با روش ELISA، ۲۵ هیدروکسی ویتامین D سرم با روش CLIA، آلکالین فسفاتاز با روش آنزیمی و کلسیم، فسفر و منیزیم سرم با روش رنگ سنجی صورت گرفت. اندازه گیری متابولیسم پایه و ترکیب بدن نیز با روش بیوالکتریک امپدانس انجام یافت. یافتهها: میانگین BMR و توده بدون چربی در زنان مبتلا به زنان هایپرپاراتیروئیدیسم ثانویه به طور معناداری کمتر از زنان سالم بود (۰/۰۵P<). سطح سرمی PTH در زنان مبتلا به هایپرپاراتیروئیدیسم ثانویه، به طور معناداری بیشتر و سطح سرمی فسفر به طور معناداری کمتر از زنان سالم بود (۰/۰۵P<). همبستگی منفی و معناداری بینBMR و سطح سرمی PTH در همه افراد مورد مطالعه دیده شد. توده چربی و بدون چربی بدن نیز دارای همبستگی مثبت و معناداری با BMRبود (۰/۰۵P<). نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه، نشاندهنده همبستگی معکوس BMR با سطح سرمی هورمون PTH در زنان سنین باروری بود. با توجه به مقطعی بودن مطالعه و عدم امکان اسنتتاج علیتی، انجام مطالعات مداخله ای در این زمینه کمککننده به نظر میرسد.