۲۴ نتیجه برای هموگلوبین
سید منصور ملکوتی، صالح زاهدی اصل، محمدعلی احمدی،
جلد ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۸ )
چکیده
دکتر مسعود امینی، دکتر بهجت مؤیدی، دکتر مسعود آنی، دکتر سارنگ یونسی، دکتر مهرداد حسینپور،
جلد ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۹ )
چکیده
مطالعه حاضر جهت بررسی ارزش بالینی فروکتوز آمین برای ارزیابی بیماران دیابتی نوع دو و مقایسه آن با هموگلوبین گلیکوزیله انجام گرفت. در این مطالعه۱۰۰ بیمار مبتلا به دیابت ناوابسته به انسولین (۵۰ مرد، ۵۰ زن) و ۱۰۰ فرد کنترل (۶۰ مرد، ۴۰ زن) انتخاب شدند. از هر فرد مورد مطالعه، در حالت ناشتا خون وریدی تهیه گردید. نمونهها از لحاظ قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، آلبومین و فروکتوزآمین ارزیابی گردیدند. در گـروه مـورد، در میـان قنـد خـون ناشتـا با هموگلوبیـن گلیکوزیله (۰۰۱/۰P<، ۶۴/۰=r) و فروکتوز آمین (۰۰۱/۰P<، ۶۴/۰=r) رابطه قوی دیده شد. رابطه قویای نیز بین هموگلوبین گلیکوزیله و فروکتوزآمین سرم وجـود داشـت (۰۰۱/۰P<، ۹۹/۰=r). در گـروه کنتـرل، ارتبـاط بیـن فـروکتـوزآمیـن و قنـد خـون نـاشـتا (۰۰۱/۰P<، ۵/۰=r) و هموگلوبین گلیکوزیله (۰۰۱/۰P<، ۳/۰=r) در حد ضعیف دیده شد. نتایج این مطالعه نشان میدهند که در افراد دیابتی ناوابسته به انسولین، اندازهگیری فروکتوز آمین یک پارامتر مناسب برای کنترل بیماری دیابت است.
بدرالملوک فرقانی، دکتر وحید گوهریان، نازیلا کسائیان، دکتر مسعود امینی،
جلد ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۷۹ )
چکیده
هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱C) به عنوان شاخص کنترل دیابت قندی و گلیکوزیله شدن پروتئینها شناخته شده است. شواهدی مبنی بر نقش ویتامین C در جلوگیری از گلیکاسیون هموگلوبین موجود است. بنابراین، در این مطالعه ما اثرات ویتامین C را بر سطح هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱C) در بیماران دیابت نوع ۲ بررسی کردیم. این مطالعه بصورت کارازمایی بالینی بر روی ۱۸ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ (۱۴ زن و ۴ مرد) انجام شد. در این مطالعه ۱۰۰۰ میلیگرم ویتامین C مکمل (۴ دوز ۲۵۰ میلیگرمی) در روز به مدت ۶ هفته مورد استفاده قرار گرفت. نمایه توده بدنـی
(BMI)، یادآمد سه روزه غذایی، گلوکز پلاسمای ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله قبل و بعد از تجویز مکمل ویتامین C اندازهگیری شد. نتایج توسط آزمون t برای نمونههای جفت تحلیل گردید و حد معنیدار آماری ۰۵/۰ در نظر گرفته شد. هموگلوبین گلیکوزیله در پایان مطالعه به طرز معنیداری کاهش یافت (۰۱۵/۰P<). قند پلاسمای ناشتا مختصری افزایش یافت ولی معنیدار نبود. نتایج ما نشان میدهد که ویتامین C که شباهتهای ساختاری با گلوگز دارد، میتواند از طریق رقابت با گلوگز میزان گلیکوزیله شدن هموگلوبین را در بیماران دیابت نوع ۲ کاهش دهد. این اثر میتواند برای کنترل مکانیسم آسیبزایی گلیکوزیله شدن پروتئین در دیابت، بعد از انجام مطالعات دقیقتر، بکار رود.
نازیلا کسائیان، بدرالملوک فرقانی، بابک فقیه ایمانی، دکتر مهرداد حسینپور، دکتر مسعود امینی،
جلد ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده
مقدمه: این مطالعه به منظور بررسی عادات غذایی بیماران دیابتی نوع دو مراجعهکننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان و ارتباط این عادات با میزان قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله انجام گرفت. مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی ـ تحلیلی با روش نمونهگیری آسان بر روی افراد دیابتی نوع دو بالای ۳۰ سال مراجعهکننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان انجام شد. از افراد شرکتکننده در مطالعه، پرسشنامه استاندارد عادات غذایی توسط کارشناس تغذیه در بدو ورود به مرکز تحقیقات تکمیل شد. بر اساس این پرسشنامه، ۳۴ ماده غذایی بر اساس دفعات مصرف در سه گروه: بیش از ۳ بار در هفته، ۳-۱ بار در هفته و کمتر از یک بار در هفته جای گرفتند. برای هر بیمار آزمایشهای بیوشیمیایی قند خون ناشتا (FBS) و هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱c) انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تحلیل عاملی، رگرسیون چند متغیره و آزمون t استفاده گردید و ۰۵/۰p< معنیدار تلقی شد. یافتهها: از بین ۹۰ بیمار دیابتی که پرسشنامه عادات غذایی را تکمیل کردند، ۸۶ نفر (۳۱ مرد و ۵۵ زن) که اطلاعات آنها کامل بود، انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مصرف سبزیها با FBS و HbA۱c ارتباط معکوس و مصرف میوههای تازه با HbA۱c رابطه معکوس دارد. از سوی دیگر گوشت گوسفند، گوشت گوساله، سیبزمینی، دنبه و ساکارز (قند، شکر، پولکی) با FBS رابطه مستقیم دارند. نتیجهگیری: از نتایج این مطالعه چنین استفاده میشود که میوهها و سبزیها در کنترل بیماری دیابت و جلوگیری از عوارض این بیماری سودمند بوده گوشتهای قرمز، سیبزمینی، دنبه و ساکارز قند خون ناشتا را بالا میبرند؛ بنابراین، به نظر میرسد باید بیماران دیابتی را به مصرف بیشتر میوهها و سبزیها تازه ترغیب کرد و از مصرف زیاد گوشتهای قرمز، سیبزمینی، دنبه و ساکارز منع نمود.
دکتر صدیف درویش مقدم، دکتر غلامرضا مشتاقی کاشانیان، دکتر مهدی حیاتبخش، دکتر احمد مهدیپور،
جلد ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده
مقدمه: یکی از علل عمده عوارض مزمن دیابت، تشکیل محصولات نهایی گلیکاسیون است. بر اساس برخی شواهد، ویتامین C در افراد سالم موجب کاهش گلیکاسیون پروتئینها از جمله هموگلوبین میشود، اما اثر آن در افراد دیابتی جای تردید است. هدف از این کارازمایی بالینی نشان دادن اثر فارماکولوژیک ویتامینC بر سطح پلاسمایی گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱c) میباشد. مواد و روشها: بدین منظور ۵۳ بیمار ( ۸ مرد، ۴۵ زن ) مبتلا به دیابت نوع دو با فاصله سنی ۷۰ –۳۷ و میانگین ۱۰ ± ۸/۵۲ سال که قندخون ناشتای کمتر از ۲۵۰ میلیگرم در دسیلیتر داشتند، وارد مطالعه شدند. به هر کدام از بیماران، روزانه یک گرم ویتامین C به مدت سه ماه داده شد؛ آنگاه تغییرات وزن، قندخون ناشتا (FBS) و HbA۱c قبل و بعد از درمان مقایسه شد. FBS به روش آنزیماتیک گلوکز اکسیداز با مقدار طبیعی ۱۱۰ – ۷۵ میلیگرم در دسیلیتر و HbA۱c به روش کالریمتریک WHO با مقدار طبیعی µmol/gHb% ۴- ۵/۲ اندازهگیری شد. یافتهها: میانگین FBS در شروع مطالعه ۹/۴۳ ± ۱۸۵ و در پایان مطالعه ۷/۴۸ ± ۵/۱۷۶ میلیگرم در دسیلیتر بود. میانگین تغییر FBS در طی مطالعه ۲/۴۰ ± ۹/۸- میلیگرم در دسیلیتر بودکه از نظر آماری معنیدار نیست (۰۵/۰ p>). میانگین HbA۱c در آغاز مطالعه ۹/۰ ± ۹/۴، در پایان ۱ ± ۷/۴ و تغییر میانگین آن در طی مطالعه µmol/gHb% ۹/۰ ± ۲/۰ـ بود که از نظر آماری معنیدار نیست (۰۵/۰p>). همچنین میانگین تغییر وزن بیماران در طی مطالعه معنیدار نبود (۰۵/۰p>). در ۴۹% از بیماران، HbA۱c به میزان ۱ تا ۱۵% کاهش یافت که با کاهش وزن آنان ارتباط معنیدار داشت (۰۰۱/۰p<) و در ۲۶% آنان که دارای بیشترین کاهش در HbA۱c (۱۵-۱۰%) بودند، علاوه بر کاهش وزن، کاهش FBS نیز رابطه معنیداری نشان داد
(۰۵/۰< P). نتیجهگیری: بر اساس این نتایج، کاهش HbA۱c ناشی از کاهش وزن و کنترل بهتر قندخون است و ویتامین C تأثیری در کاهش آن ندارد. بنابر این مصرف ویتامین C به منظور مهار گلیکاسیون پروتئین جهت پیشگیری از عوارض مزمن دیابت نوع دو پیشنهاد نمیشود.
محمدرضا محمودی، دكتر سید مسعود کیمیاگر، دكتر علیرضا ابدی،
جلد ۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: کمخونی عامل خطر مستقل پیامدهای قلبی ـ عروقی در بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی است. از طرف دیگر، افزایش میزان هماتوکریت و هموگلوبین با افزایش خطر انفارکتوس قلبی همراه است. هدف از این مطالعه این است که آیا افزایش یا کاهش میزان هموگلوبین و هماتوکریت میتواند پیشگویی کننده مستقل وقوع سندرم کرونری حاد باشد. مواد و روشها: این مطالعهی مورد ـ شاهد گذشته نگر در ۵۹۴ بیمار مبتلا به انفارکتوس قلبی، ۵۹۶ بیمار مبتلا به آنژین ناپایدار و ۵۹۰ فرد شاهد که از سال ۱۳۷۳ تا سال ۱۳۸۵ در بیمارستان بستری شدند، انجام شد. بیماران بر اساس مقادیر هموگلوبین و هماتوکریت بررسی شدند. یافتهها: شیوع انفارکتوس قلبی براساس شاخص هموگلوبین و هماتوکریت در بیماران کمخون به ترتیب ۹/۱۷% و ۱۴% و در بیماران با هماتوکریت و هموگلوبین بالاتر از دامنهی طبیعی ۲/۲۰% و ۸/۸% بود. میانگین غلظت هموگلوبین و هماتوکریت در بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی به ترتیب (مردان ۹۴/۱ ± ۷۹/۱۴ و زنان ۹۶/۱ ± ۳۲/۱۳) و ( مردان ۶۳/۵ ± ۹۰/۴۴ و زنان ۶۷/۵ ± ۹۰/۴۰ ) و اختلاف میانگین هموگلوبین و هماتوکریت در بین مردان مبتلا به انفارکتوس قلبی، آنژین ناپایدار و شاهد معنیدار بود. رگرسیون لجستیک بین بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی و شاهد نشان داد که نسبت بخت انفارکتوس قلبی در بیماران با مقادیر کم هموگلوبین و حجم متوسط گلبولی در مقایسه با مقادیر بالا به ترتیب ۲۱۵/۰ (۴۱۲/۰-۱۱۲/۰) و ۳۶۸/۰ (۵۵۸/۰-۲۴۳/۰) و نسبت بخت انفارکتوس قلبی برای مردان در مقایسه با زنان ۳۲۵/۲ (۰۹۰/۳-۷۴۹/۱) بود. نتیجهگیری: در بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی و آنژین صدری ناپایدار، براساس هموگلوبین، کمخونی عامل پیشگوییکنندهی مستقل وقوع سندرم کرونری حاد بود؛ درحالی که براساس شاخص هماتوکریت، هم کمخونی و هم میزان بالای هماتوکریت پیشگویی کنندههای وقوع انفارکتوس قلبی بودند. کمخونی عامل پیشگوییکنندهی وقوع انفارکتوس قلبی با افزایش سن بود.
دكتر وحید ضیائی، دكتر رضا یوسفی، دكتر زهرا احمدینژاد، دكتر هنگامه شیخ، دكتر ماکان رضائی، دكتر محمد جواد بهجتی،
جلد ۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: در ماه رمضان حدود ۴۰۰ میلیون مسلمان به روزهداری میپردازند. با وجود مطالعههای متعدد انجام شده در مورد اثر فیزیولوژیک این فریضه همچنان ابعاد ناشناختهای از آن باقیمانده است. این مطالعه برای تعیین اثر روزهداری ماه رمضان بر تغییرهای اسمولاریتهی سرم و آزمونهای کلیوی در افراد روزهدار جوان سالم اجرا شد. مواد و روشها: این مطالعهی کوهورت در سال ۱۳۸۰ در ۸۰ دانشجوی سالم (۴۱ مرد و ۳۹ زن) انجام شد. وزن، نمایهی تودهی بدن، گلوکز، اسمولاریته، سدیم و پتاسیم سرم در افراد داوطلب سالم قبل و در پایان ماه رمضان بعد از یک ناشتایی ۱۲ ساعته اندازهگیری شد. علاوه بر این تعداد گلبولهای سفید و قرمز، پلاکتها و اندکسهای گلبولی طی این دو نوبت ارزیابی شد. یافتهها: میانگین سنی شرکتکنندگان ۷/۲۲ سال بود. در پایان ماه رمضان، وزن در هر دو گروه جنسی کاهش معنیداری نشان داد ولی نمایهی تودهی بدن تنها در بانوان کاهش معنیدار داشت. کاهش گلوکز و افزایش اسمولاریته و سدیم سرم در هر دو جنس در پایان ماه رمضان معنیدار بود ولی پتاسیم تنها در مردان کاهش معنیدار داشت. میانگین گلبولهای قرمز در هر دو جنس افزایش معنیدار نشان داد ولی میانگین گلبولهای سفید تنها در زنان و پلاکتها تنها در مردان افزایش معنیدار نشان داد. هموگلوبین و هماتوکریت در پایان ماه رمضان نیز تنها در مردان کاهش معنیدار داشت. تغییرات اوره و کراتینین در این مطالعه معنیدار نبود. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد روزهداری ماه رمضان به طور کامل میتواند سبب افزایش اسمولاریتهی سرم و کاهش برخی اندکسهای گلبولی شود ولی این تغییرات در افراد سالم در محدودهی طبیعی میباشد. مطالعههای مشابهی در افراد دارای اختلالهای خونی و کلیوی توصیه میشود.
دكتر فریده شیشهبر، آناهیتا منصوری، دكتر علیرضا سرکاکی، دكتر محمدطه جلالی، مهندس محمود لطیفی،
جلد ۹، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: باتوجه به وجود شواهدی مبنی بر اثر سرکه در کاهش قند خون پس از غذا، این مطالعه با هدف بررسی اثر سرکهی سفید بر قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله(( HbA۱c و پروفایل لیپید موشهای صحرایی سالم و دیابتی انجام شد. مواد و روشها: موشهای صحرایی نر به چهار گروه شاهد سالم، سالم با مصرف سرکهی سفید، شاهد دیابتی و دیابتی با مصرف سرکه تقسیمبندی شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزوسین استفاده شد. گروههای شاهد غذای استاندارد موش و گروههای مداخله مخلوط غذای استاندارد و سرکهی سفید (۶%) را به مدت چهار هفته دریافت نمودند. قند خون ناشتا و HbA۱c و پروفایل لیپید قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شدند. یافتهها: قند خون ناشتا و HbA۱c در گروههای سالم و دیابتی با مصرف سرکه تغییر معنیداری نشان نداد. در گروه سالم با مصرف سرکه کاهش معنیدار LDL-C نسبت به قبل از مداخله و همچنین افزایش معنیدار HDL-C، نسبت به قبل از مداخله و نسبت به گروه شاهد سالم مشاهده شد. با مصرف سرکه نسبتهای TG/HDL-C و HDL-C /LDL-C نیز به ترتیب ۵/۴۴ % و ۸/۲۵ % در گروه سالم کاهش یافتند. در گروه شاهد دیابتی افزایش معنیدار TG وکاهش معنیدارHDL-C مشاهده شد در حالیکه سطح TG در گروه دیابتی که سرکه مصرف کرده بودند کاهش معنیداری را نشان داد. نسبتهای TG/HDL-C و HDL-C /LDL-C در گروه دیابتی شاهد افزایش یافت اما این نسبتها در گروه دیابتی که سرکه مصرف کرده بودند افزایش نشان نداد. نتیجهگیری: یافتههای این بررسی نشان دادند که مصرف سرکهی سفید به مدت چهار هفته در موشهای صحرایی سالم و دیابتی موجب بهبود پروفایل لیپید میشود.
دكتر گیتی حبیبی، دكتر اصغر قاسمی، دكتر شاهرخ پاشایی راد، فرزانه فرجی، دكتر صالح زاهدی اصل،
جلد ۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: پرکاری تیروئید با کم خونی همراه است و هورمونهای تیروئید با تأثیری که بر تعداد و فعالیت پمپ سدیم/ پتاسیم ـ ATPase و همچنین ترکیب لیپیدی غشای سلول دارند میتوانند شکنندگی گلبولهای قرمز را تغییر دهند. در این مطالعه شکنندگی اسموتیکی گلبولهای قرمز موش صحرایی مبتلا به پرکاری تیروئید با گروه شاهد مقایسه شد. مواد و روشها: ۴۸ سرموش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزن ۴±۲۲۱ گرم به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول به مدت ۳۰ روز لووتیروکسین به مقدار ۱۲ میلیگرم در لیتر که به آب آشامیدنی اضافه شده بود مصرف کرد، گروه دوم شاهد گروه اول بود. گروه سوم به مدت ۶۰ روز لووتیروکسین مصرف کرد و گروه چهارم شاهد گروه سوم بود. در آخر دوره، اندازهگیری کمیتهای هورمونی و بیوشیمیایی خون انجام شد. برای ارزیابی شکنندگی اسموتیکی، گلبولهای قرمز به مدت ۳۰ دقیقه در غلظتهای مختلف کلرورسدیم در ۳۷ درجه سانتیگراد انکوبه شدند و میزان همولیز بهوسیلهی رنگسنجی محلول بالایی اندازهگیری شد. همولیز براساس درصد از همولیز گلبولهای قرمز در حضور آب مقطر (همولیز صد در صد) بیان شد. یافتهها: در این مطالعه اگرچه میزان هموگلوبین، هماتوکریت، میانگین هموگلوبین در هر گلبول قرمز و میانگین حجم هر گلبول قرمز در گروه سوم به طور معنیدار (۰۵/۰p<) نسبت به گروه چهارم افزایش داشت ولی شکنندگی اسموتیکی گلبولها اختلاف معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که اولاً پرکاری تیروئید در موش صحرایی احتمالاً آنمی ایجاد نمیکند و ثانیاً شکنندگی اسموتیکی گلبولهای قرمز تفاوتی با گروه شاهد ندارد.
محمدحسن دوازده امامی، رسول روشن، علی محرابی، عباس عطاری،
جلد ۱۱، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: دیابت یک بیماری مزمن با عوارضی نامطلوب است. علاوه بر عوارض جسمی، برخی مشکلات روانشناختی به ویژه استرس و افسردگی نیز در افراد مبتلا به دیابت شایع است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به روش شناختی ـ رفتاری، بر کنترل قند خون و افسردگی در بیماران دیابتی نوع ۲ بود. مواد و روشها:�طی یک کارآزمایی بالینی تصادفی تعداد ۴۰ بیمار�از اعضای مؤسسهی خیریه دیابت اصفهان که مبتلا به دیابت نوع ۲ بودند، به روش نمونهگیری داوطلبانهی در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه�مورد (۲۰= تعداد) و شاهد (۲۰= تعداد) تقسیم شدند. گروه مورد به مدت ۱۲ جلسهی دو ساعته در دورهی آموزش مدیریت استرس به شیوهی شناختی ـ رفتاری گروهی شرکت کردند. به منظور ارزیابی تأثیر مداخله، آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱c)، قبل و سه ماه پس از پایان مداخله انجام شد. پرسشنامهی DASS به عنوان زیر مقیاس افسردگی قبل، پس از پایان مداخله و سه ماه بعد از آن توسط هر دو گروه تکمیل شد. دادههای حاصل با آنالیز کوواریانس و واریانس برای اندازهگیریهای تکرار شونده بررسی شدند. یافتهها:�در مورد قندخون (HbA۱c) پس از مداخله، میانگین نمرههای گروه مورد نسبت به گروه شاهد به طور معنیداری کاهش یافته بود (۰۰۱/۰>p). همچنین، میانگین نمرههای افسردگی گروه مورد نیز پس از مداخله به طور معنیداری کمتر از گروه شاهد بود (۰۰۱/۰>p). این یافته در پیگیری سه ماهه نیز پابرجا باقی ماند. نتیجهگیری: آموزش مدیریت استرس میتواند بر کاهش افسردگی و حتی کنترل قند خون در بیماران دیابتی نوع ۲ اثربخش باشد. ارایهی این نوع آموزش به عنوان بخشی از درمان و مراقبت جامع دیابت توصیه میشود.
دكتر جمیله مقیمی، دكتر مجتبی ملک، دكتر شاهرخ موسوی، دكتر مهدی بابایی، دكتر جعفر طوسی،
جلد ۱۱، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
مقدمه: دیابت شیرین (ملیتوس) یکی از شایعترین بیماریهای غدد درونریز است که کنترل دقیق آن به منظور جلوگیری از بروز جدی مهم است. هلیکوباکترپیلوری نیز از شایعترین عفونتهای باکتریایی مزمن در دنیا است و در بعضی از مطالعهها، بیماران آلوده به عفونت هلیکوباکترپیلوری نیازمند دوزهای بالاتر انسولین بوده و حتی سطح سرمی بالاتر ((HbA۱c نسبت به بیماران غیرآلوده به عفونت داشتند. این مطالعه به منظور ارزیابی اثر درمان عفونت ناشی از هلیکوباکترپیلوری بر کنترل قند خون بیماران دیابتی نوع ۲ انجام شد. مواد و روشها: بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس که آزمون تنفسی اورهآز مثبت داشتند، به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان گروه مورد که از نظر درمان عفونت هلیکوباکترپیلوری درمان میشدند و گروه دوم به عنوان کرده شاهد پیگیری شدند. در تمام بیماران HbA۱c و FBS در شروع مطالعه و سه ماه بعد کنترل شد. یافتهها: ۱۹ بیمار در گروه مورد و ۲۲ بیمار در گروه شاهد به طور کامل بررسی شدند. کاهش متوسط HbA۱c و FBS در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. نتیجهگیری: در مطالعهی حاضر درمان عفونت هلیکوباکترپیلوری در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲، نقشی در کنترل کوتاهمدت بیماری نداشت. شاید انجام مطالعههای جدید با تعداد نمونهی بیشتر و پیگیری طولانیمدت و اجتناب از متغیرهای مخدوشکننده که بر افزایش قندخون اثر دارند، بتواند نقش هلیکوباکترپیلوری را در کنترل دیابت بهتر نشان دهد.
سیده هانیه علم الهی، نورالسادات کریمان، دكتر فرهاد حسین پناه، دكتر حمید علوی مجد،
جلد ۱۱، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری غدد درونریز در حاملگی است و شناسایی عوامل خطرساز دیابت بارداری به کشف زنانی که در ابتلا به خطر دیابت نوع ۲ در آینده قرار دارند، کمک میکند. این مطالعه با هدف تعیین رابطهی میزان هموگلوبین سه ماههی اول بارداری با دیابت بارداری در مراجعهکنندگان به مراکز بهداشتی ـ درمانی شهر تهران در سال ۸۸-۱۳۸۷ انجام شد. مواد و روشها: این مطالعهی مورد ـ شاهدی در ۶۰ زن باردار با تشخیص قطعی دیابت بارداری (گروه مورد) و همزمان با آن، ۶۱ زن باردار غیرمبتلا (گروه شاهد) که به درمانگاه مراقبتهای بارداری، مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم بیمارستان آیتا... طالقانی و مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم شهر تهران مراجعه کرده بودند، انجام شد. روش گردآوری دادهها، مصاحبه و نمونهگیری به صورت در دسترس بود. دو گروه از نظر سن، تعداد سقط و تعداد زایمان با یکدیگر همسان شدند. یافتهها: ویژگیهای دموگرافیک در دو گروه مشابه بود. میزان هموگلوبین بالا (>۸/۱۳ گرم بر دسیلیتر) در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود (۶/۶% در برابر ۶۰%). آزمون آماری اختلاف معنیداری را بین میزان هموگلوبین در دو گروه نشان داد (۰۰۰۱/۰ =p). زنان با هموگلوبین بالا، ۶۱/۷ برابر گروه شاهد در معرض خطر ابتلا به دیابت بارداری بودند (۲۸/۲۱-۷۲/۲= فاصلهی اطمینان ۹۵%، ۶۱/۷=OR). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مطالعهی حاضر، وجود هموگلوبین بالا میتواند یک عامل پیشگوییکننده برای ابتلا به دیابت بارداری باشد. به نظر میرسد اگر غربالگری انتخابی برای دیابت بارداری مد نظر باشد، این سابقه که به آسانی و با هزینهی کم قابل شناسایی است، میتواند در تصمیمگیری برای انجام آزمایشهای قند خون در نظر گرفته شود.
دكتر سعیده بزازیان، دكتر محمد علی بشارت، هادی بهرامی احسان، دكتر اسدالله رجب،
جلد ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: هدف از مطالعهی�حاضر، بررسی نقش تعدیلکنندهی راهبردهای مقابله در قالب سه راهبرد مقابلهی هیجانمحور، تکلیفمحور و اجتنابی در رابطهی بین ادراک بیماری با هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی�در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۱ بود. مواد و روشها: نمونهی مورد بررسی شامل ۳۰۰ نفر (۱۷۲ دختر و ۱۲۸ پسر، با سن ۳۰- ۱۸ سال) از بیماران عضو انجمن دیابت ایران بودند. شرکتکنندهها مقیاس ادراک بیماری (IPQ)، مقیاس مقابله�با موقعیتهای استرسزا (CISS) و مقیاس کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت (D-۳۹) را تکمیل کردند. هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱c) از آخرین آزمایش بیماران استخراج شد. یافتهها: تحلیل رگرسیون گام به گام نشان دادند�که رابطه بین ادراک بیماری و هموگلوبین گلیکوزیله تحت تأثیر راهبرد مقابلهی تکلیفمحور قرار میگیرد. هر سه راهبرد مقابلهی هیجانمحور، تکلیفمحور و اجتنابی رابطهی بین ادراک بیماری و کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دادند. نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش، راهبردهای مقابله، رابطهی بین ادراک بیماری، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی را�در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۱ تحت تأثیر قرار میدهند. یافتههای این مطالعه میتواند در برنامهریزیهای پیشگیرانه و شناسایی افراد در معرض خطر عدم تبعیت از درمان و طراحی مداخلههای درمانی روانشناختی مفید باشد.
دکتر نجمه حمید،
جلد ۱۳، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: دیابت پیچیدهترین بیماری مزمنی است که موجب اختلالات بیشمار روانشناختی بهویژه استرس، اضطراب و افسردگی میگردد. درمان جامع آن، مستلزم ارزیابی مشکلات روانی بیماران و به کارگیری رواندرمانی شناختی ـ رفتاری میباشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش مدیریت استرس به روش شناختی ـ رفتاری، بر کنترل قند خون و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در زنان دیابتی نوع ۲ بود. مواد و روشها: نمونهی پژوهش شامل ۴۶ زن مبتلا به دیابت نوع ۲ بود که از لحاظ متغیرهای مورد نظر در پژوهش و عدم ابتلا به بیماریهای دیگر، همتاسازی شده بودند. این افراد به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (۲۳=تعداد) و کنترل (۲۳=تعداد) تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS) و آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱c) بود. گروه آزمایش در یک دورهی آموزش مدیریت استرس که طی ۱۲ جلسهی ۲ ساعتهی هفتگی، و به شیوهی شناختی ـ رفتاری گروهی، و در صورت لزوم انفرادی اجرا شد، شرکت نمودند. دادههای به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری بررسی شدند. یافتهها: در مورد هموگلوبین گلیکوزیله پس از مداخله، میانگین نمرههای گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافت (۰۰۱/۰P<). همچنین، میانگین نمرههای DASS (افسردگی، اضطراب و استرس) پس از مداخله به طور معنیداری از گروه کنترل کمتر بود (۰۰۱/۰P<). نتیجهگیری: بکارگیری این نوع روش درمانی شناختی ـ رفتاری به عنوان بخش مهمی از درمان جامع دیابت توصیه میشود.
حاجیه بی بی شهبازیان، سید جلال هاشمی، مریم ارغیده، فرشید فرداد، سید محمود لطیفی،
جلد ۱۳، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده
مقدمه: دیابت کنترل نشدهی طول کشیده، میتواند روی حرکت و عملکرد دستگاه گوارش تاثیر بگذارد و تمام دستگاه گوارش از مری تا ناحیه آنورکتال را درگیر کند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین فراوانی علایم گوارشی در بیماران دیابتی نوع ۲ و همراهی آن با سن، جنس، میزان کنترل قند خون و طول مدت ابتلا به دیابت است. مواد و روشها: پژوهش حاضر به روش مقطعی روی ۳۵۰ بیمار دیابتی نوع ۲ مراجعه کننده به کلینیک مرکز تحقیقات دیابت اهواز با روش نمونهگیری تصادفی ساده در سال ۱۳۸۹ انجام شد. دادهها توسط پرسشنامه جمعآوری و توسط آزمونهای تی مستقل و مجذور خی در نرمافزار SPSS، نسخهی ۱۸ تحلیل شدند. یافتهها: میانگین سن بیماران ۱۱±۵۶ سال بود. فراوانی علایم گوارشی معادل ۶۷% محاسبه گردید. شایعترین علایم گوارشی به ترتیب یبوست (۴۳%)، نفخ شکم (۳۵%) و رگورژیتاسیون (۳۱%) بود. فراوانی کلی علایم گوارشی با طول مدت ابتلا به دیابت همراهی داشت (۰۰۱/۰>P). افزایش سطح گلوکز ناشتا در پلاسما، فراوانی علایم گوارشی را افزایش داد (۰۰۳/۰=P). فراوانی علایم گوارشی در زنان نسبت به مردان بالاتر بود (۰۰۱/۰P<). با افزایش سن بیماران، فراوانی علایم گوارشی بیشتر گردید (۰۰۳/۰=P). فراوانی علایم گوارشی با سطح هموگلوبین A۱C و BMI همراهی نداشت. نتیجهگیری: فراوانی علایم گوارشی در بیماران دیابتی نوع ۲، ۶۷% است و شایعترین علایم گوارشی به ترتیب یبوست، نفخ شکم و رگورژیتاسیون میباشند. فراوانی علایم گوارشی با میزان کنترل حاد قند خون (FBS)، طول مدت ابتلا به دیابت، جنس زن و سن بیمار همراهی دارد ولی با سطح هموگلوبین A۱C و BMI همراهی ندارد.
دکتر سید پیمان پیامی، دکتر سارا صفاریان، دکتر عاطفه حسن زاده،
جلد ۱۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: یافتههای برخی بررسیها نشان داده تجویز مکمل کرومیوم در بیماران دیابتی نوع ۲ میتواند کنترل قند خون را بهبود دهد، اما دادههای ارایه شده در این مورد یکسان نیستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مکمل کرومیوم پیکولینات بر کنترل قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. مواد و روشها: در یک مطالعهی کارآزمایی بالینی ۴۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ بررسی شدند. بیماران به صورت تصادفی و دو سو کور به دو گروه مورد و شاهد ۲۰ نفره تقسیم شده، و به مدت ۳ ماه مورد درمان با کرومیوم پیکولینات به میزان ۲۰۰ میلیگرم یا دارونما قرار گرفتند. شاخصهای تنسنجی، پروفایل چربی و کنترل قند خون بیماران در ابتدا و انتهای بررسی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها: تجویز کرومیوم پیکولینات در مقایسه با دارونما سبب کاهش واضح سطح هموگلوبین گلیکوزیله (۴۱/۰- ٪، ۰۰۷/۰=P، در مقابل ۱۲/۰+٪، ۰۵۴/۰=P)، و قند خون ناشتا (۰۵/۲۲-٪،۰۰۱/۰=P، در مقابل ۳۵/۱-٪ ۸۵۹/۰=P) شده، ولی بر شاخصهای تنسنجی و پروفایل چربی بیتاثیر بود. نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر پیشنهاد کنندهی آن است که تجویز کرومیوم پیکولینات در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ میتواند کنترل قند خون را بهبود دهد، اما بر شاخصهای تنسنجی و پروفایل چربی بیتاثیر میباشد.
زینب شایقیان، دکتر ماریا آگیلار-وفایی، دکتر محمد علی بشارت، دکتر پریسا امیری، دکتر محمود پروین، دکتر کبری روحی گیلانی،
جلد ۱۵، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: دیابت بیماری پیچیده و مزمنی است که بر کیفیت زندگی بیمار اثر میگذارد. پژوهشهای پیشین اهمیت و ضرورت خودمراقبتی بیماران دیابتی را به منظور ایجاد تغییرات وسیع در سبک زندگی شخصی و کنترل دیابت توصیه نمودهاند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی خودمراقبتی با هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع مقطعی میباشد و نمونهی پژوهش شامل ۱۰۰ نفر (۶۰ زن و ۴۰ مرد؛ سنین ۴۰ تا ۷۰ سال) از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان لبافینژاد در سال ۱۳۹۱ بود. ابزار جمعآوری دادهها شامل: پرسشنامهی دادههای آمارنگاری، تنسنجی و بالینی، پرسشنامهی مقیاس کوتاه فعالیتهای خودمراقبتی دیابت و پرسشنامهی بازبینی کیفیت زندگی وابسته به دیابت بود. به منظور بررسی میزان هموگلوبین گلیکوزیله و دیگر شاخصهای آزمایشگاهی مرتبط از آنها آزمایش خون گرفته شد. یافتهها: یافتههای همبستگی پیرسون نشانگر رابطهی معنیداری بین رفتارهای خودمراقبتی، کیفیت زندگی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. یافتههای به دست آمده از رگرسیون همزمان پس از تعدیل سن نشان داد خودمراقبتی، %۵۸ از واریانس کیفیت زندگی و %۴۰ از واریانس هموگلوبین گلیکوزیله را تبیین مینماید. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، خودمراقبتی در دیابت پیشبینیکنندهی سطح هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ میباشد. یافتههای پژوهش حاضر راهنمایی در راستای توجه به عوامل روانشناختی موثر در پیشگیری از عوارض دیابت است که میتواند راهگشای مفهومسازی، برنامهریزی و طراحی سیاستگذاریهای درمانی در کنترل موثرتر دیابت نوع ۲ باشد.
الهام رزم پوش، هانیه السادات اجتهد، دکتر پروین میرمیران، دکتر مریم جوادی،
جلد ۱۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: بررسی اثر پروبیوتیکها بر
شاخصهای قند خون و تغییرات وزن در بیماری دیابت در سالهای اخیر فزونی یافته است.
بنابراین مطالعه حاضر به مقایسه تمام مطالعات حیوانی و انسانی مرتبط در این زمینه پرداخته
است. مواد و روشها: مطالعه حاضر با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی تا ماه می ۲۰۱۴، به بررسی اثر پروبیوتیکها بر قند خون ناشتا،
قند خون ۲ ساعته، هموگلوبین گلیکوزیله، انسولین خون، مقاومت انسولینی و وزن بدن در
بیماری دیابت نوع ۲ اجرا شده است. یافتهها: ۴ مقاله انسانی و ۲۵ مقاله
حیوانی وارد مطالعه شدند. به طور کلی، این مطالعات تاثیرات مثبت پروبیوتیکها را در
کنترل شاخصهای قند خون بیماری دیابت گزارش نموده بودند. در تمام این پژوهشها به
جز یک بررسی، از زیر شاخههای لاکتوباسیلوس استفاده شده بود. بیشتر مطالعات انسانی
و حیوانی، کاهش معنیداری را در سطح قند خون و یا تاخیر معنیداری را در شروع
دیابت گزارش کردند و تنها مطالعات حیوانی کاهش معنیداری را در قند خون ۲ ساعته
گزارش نموده بود. مطالعات محدودی کاهش و افزایش معنیداری، به ترتیب در هموگلوبین
گلیکوزیله و انسولین خون، را گزارش کرده بودند. بیشتر مطالعات افزایش وزن را پس از
مداخله گزارش نمود و یافتهها حاکی از کاهش وزن محدود بوده است. نتیجهگیری:
مطالعهی مروری حاضر نشان داد مداخله پروبیوتیکها میتواند تاثیر مفیدی در کنترل
شاخصهای قندی داشته باشد، هرچند تاثیرات وزنی آن در دیابت واضح نیست. لذا به دلیل
وجود برخی یافتههای ضد و نقیض در این زمینه، به بررسیهای حیوانی و انسانی بیشتری
برای انجام مطالعات متاآنالیز نیاز است.
محبوبه والا، دکتر رضوان رزمنده، دکتر کاملیا رامبد، دکتر انسیه نسلی اصفهانی، ربابه قدسی قاسم آبادی،
جلد ۱۷، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: حدود ۴۰-۲۰ درصد مبتلایان به دیابت نوع ۲ درجاتی از پریشانی هیجانی، نشانههای عمومی اضطراب و افسردگی را تجربه میکنند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه گروه درمانی در زنان جوان مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. مواد و روشها: این مطالعه از نوع مشاهدهای با پیش آزمون ـ پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود و ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامهی جمعآوری اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامهی افسردگی و اضطراب و استرس (DASS-۲۱) و اعتماد به نفس روزنبرگ بودند. جمعیت مورد مطالعه در این پژوهش، ۶۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ بود که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت مداخله گروه درمانی ذهن آگاهی در طی ۸ جلسه ۵/۲ ساعتی قرار گرفتند. گروه شاهد هیچ مداخلهای را دریافت نکردند. در جلسه نهم هر دو گروه دوباره پرسشنامهها را تکمیل کردند. یافتهها: در گروه آزمایش پس از مداخله، شدت اضطراب، استرس و سطح هموگلوبین A۱c به صورت معنیداری پایینتر و اعتماد به نفس بالاتر از گروه شاهد بود (۰۵/۰P<). اما اختلاف در شدت افسردگی بین دو گروه، پس از مداخله معنیدار نبود. علاوه بر آن همبستگی معنیداری بین همه متغیرها (افسردگی ، اضطراب، استرس و اعتماد بنفس) با سطح Hb A۱C به دست آمد. نتیجهگیری: بر اساس این یافتهها، افسردگی، اضطراب، استرس و اعتماد به نفس با میزان Hb A۱C رابطه دارد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی میتواند در کاهش برخی نشانگان روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ و بالا بردن اعتماد به نفس و کنترل قند بیماران موثر باشد.
زکیه احمدی، دکتر تابنده صادقی، دکتر مرضیه لری پور، زهرا خادمی،
جلد ۱۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: آموزش خودمراقبتی اساس و شالودهی درمان دیابت است. روش های مختلف آموزشی اثرات یکسانی ندارند، لذا این مطالعه با هدف مقایسه ی تاثیر آموزش رفتارهای خودمراقبتی توسط مراقب سلامتی و همتا بر هموگلوبین گلیکوزیلهی بیماران دیابتی انجام شد. مواد و روش ها: در این کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده، ۱۲۰ بیمار از بین بیماران تحت پوشش کلینیک دیابت شهر بندرعباس انتخاب شدند و با روش تصادفی طبقهبندی به سه گروه مراقب سلامتی، همتا و شاهد تخصیص یافتند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامهی اطلاعات دموگرافیک و برگهی ثبت هموگلوبین گلیکوزیله بود. جمع آوری اطلاعات در بدو ورود به مطالعه و ۱۲ هفته بعد صورت گرفت. در گروه مراقب سلامتی، علاوه بر آموزش های روتین، آموزش های سلامتی و خودمراقبتی توسط مراقب سلامتی (پرستار)، در گروه همتا توسط فرد همتا ارائه شد و گروه شاهد فقط آموزش های معمول مرکز را دریافت کردند. یافته ها: میانگین هموگلوبین گلیکوزیله در سه گروه، پیش از مداخله تفاوت معنیداری نداشت (۰/۲۹=P). پس از مداخله، نتایج آزمون ANOVA نشان داد که میزان HbA۱C به طور معنیداری در گروه مراقب سلامتی نسبت به دو گروه دیگر کاهش یافته بود (۰/۰۴=P). نتیجه گیری: از این مشاهده نتیجهگیری میشود که آموزش رفتارهای خودمراقبتی توسط مراقب سلامتی شیوه موثری برای کمک به کنترل دیابت در بیماران بوده و ترویج آن میتواند در کاهش عوارض بیماران دیابتی ثمربخش باشد.