[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: آرشيو :: جستجو :: اشتراك :: ارسال مقالات :: برقراري ارتباط ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
پست الکترونیک::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
نرخ پذیرش

مقالات منتشر شده: 1255
نرخ پذیرش: 46.9
نرخ رد: 53.1
میانگین داوری: 193 روز
میانگین انتشار: 150 روز

:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۲۳ نتیجه برای مراقبت

دکترفرهاد حاج ‌شیخ‌الاسلامی، دکتر محمدرضا بیرانوند، دکترعلی‌سیامک معینی، ، دکتر محسن صادقی قهرودی، مهندس ناصر ولایی،
جلد ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۹ )
چکیده

بیماریهای عملکرد تیروئید (هیپوتیروئیدیسم و هیپرتیروئیدیسم) نسبتاً شایع است و در زنان بیشتر از مردان دیده می‌شود. این بیماریها اثرات قلبی ـ عروقی چشمگیری دارند و غالباً بیماریهای قلبی را تقلید می‌کنند، بخصوص هیپرتیروئیدیسم که در ایجاد و تشدید بیماری عروق کرونر، نارسایی قلبی و فیبریلاسیون دهلیزی نقش دارد. از آنجا که علایم بالینی و نشانه‌های فیزیکی بیماران هیپرتیروئید مشابه علایم و نشانه‌های فیزیکی بیماران قلبی است، ممکن است تشخیص بالینی پرکاری تیروئید در حضور بیماری قلبی مشکل باشد. جهت تعیین شیوع بیماریهای عملکرد تیروئید در بیماران بستری در CCU، ۳۲۸بیمار ـ که در بیمارستانهای مدرس و طالقانی بستری بودند ـ مورد بررسی قرار گرفتند. پس از کسب موافقت بیماران، آزمون TRH در همه آنها انجام شد و یافته‌های بالینی شامل علایم، نشانه‌ها، تشخیص بیماری قلبی و روش تشخیصی مورد بررسی قرار گرفت. از این ۳۸۲ نفر، ۱۸۶ نفر (۷/۴۸%) از بیمارستان مدرس و ۱۹۶ نفر (۳/۵۱%) از بیمارستان طالقانی بودند. میانگین سنی بیماران ۳/۱۱±۵/۶۰ سال و ۱۶۴ نفر (۹/۴۲%) زن و ۲۱۸ نفر (۱/۵۷%) مرد بودند. سابقه بیماری تیروئید در ۷/۱۰% بیماران وجود داشت که اکثر آنها (۸/۷۱%) نوع بیماری خود را نمی‌دانستند. ۱/۴۸% بیماران با تشخیص نهایی آنژین ناپایدار، ۸/۱۷% با تشخیص AMI و ۲/۱۵% با تشخیص CHF بستری شده بودند و این نسبت در دو بیمارستان مشابه بود. ۲۴ نفر (۳/۶%) از ۳۸۲ بیمار مورد بررسی، اختلال عملکرد تیروئید داشتند و شامل ۹ نفر (۴/۲%) هیپرتیروئیدیسم و ۱۵ نفر‌(۹/۳%) هیپوتیروئیدیسم بود. از ایـن تعـداد ۷ نفـر (۲/۲۹%) زن و ۱۷ نفـر (۸/۷۰%) مرد بودند و فقط ۳ نفر (۱۳%) سابقه بیماری تیروئید داشتند. از ۹ بیمار (۴/۲%) مبتلا به پرکاری تیروئید ۸ نفر در بیمارستان طالقانی (۱/۴% هیپرتیروئیدیسم) و ۱ نفر در مدرس (۵/۰% هیپرتیروئیدیسم) بودند (۰۲/۰P<) و همه آنها مرد بودند. از ۱۵ بیمار (۹/۳%) مبتلا به کم کاری تیروئید، ۱۰ نفر در طالقانی (۱/۵% هیپوتیروئیدیسم) و ۵ نفر در مدرس (۷/۲% هیپوتیروئیدیسم) بستری بوده‌اند (۳۵/۰P<) و از میان آنها ۷ نفر (۶/۴۶%) زن و ۸ نفـر (۴/۵۳%) مـرد بودند. شیـوع هیپوتیروئیـدیسـم در بیماران با سن ۵۰ سال یا کمتر (۶/۹%) بیشتر از بیماران ۵۱ تا ۷۱ سـاله (۷۵/۳%) بـود (۰۷/۰P<) و برعکـس شیـوع هیپرتیروئیدیسـم در بیماران ۵۱ تا ۷۱ ساله بیشتر بود (۲/۴% در مقابل ۰%). ۴۸ نفر (۸/۱۲%) از کل بیماران بستری بیماری غیرقلبی داشتند و شیوع بیماریهای عملکرد تیروئید در آنها ۴/۱۰%، شیوع هیپوتیروئیدیسم ۲/۶% و هیپرتیروئیدیسم ۲/۴% بود. این تحقیق نشان داد بیماریهای عملکرد تیروئید در بیماران بستری در CCU شیوع نسبتاً بالایی دارد و در بیماران ۵۰ ساله یا کمتر شیوع بیشتری دارد. شیوع هیپوتیروئیدی بیشتر از هیپرتیروئیدی بوده و هیپرتیروئیدی در مردان بسیار بیشتر از زنان دیده می‌شود.
دكتر سیدمحمدمهدی هزاوه ئی، علی خانی جیحونی، اکبر حسن زاده، منیره رشیدی،
جلد ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

مقدمه: با توجه به کاربرد تئوری‌ها و مدل‌های آموزش بهداشت، هدف مطالعه‌ی حاضر بررسی تأثیر برنامه‌ی آموزشی بر اساس مدل بزنف (BASNEF) بر مراقبت از چشم در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مرکز دیابت درمانگاه کاظمی شیراز بود. مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر یک مطالعه‌ی نیمه تجربی و آینده‌نگر است. جامعه‌ی مورد بررسی را مبتلایان به دیابت نوع ۲ با سن ۶۵-۴۰ سال و با سابقه‌ی ابتلا به دیابت بالای ۵ سال تشکیل دادند. در معاینه‌ی اولیه چشم بیماران، ۶۸ بیمار از ۲۱۵ بیمار، مبتلا به عوارض چشمی ناشی از دیابت بودند که از مطالعه حذف شدند. در نهایت، ۱۰۰ نفر از بیماران واجد شرایط به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه‌ی تنظیم شده بر اساس مدل بزنف، چک‌لیست که برای ثبت عملکرد بیماران بر اساس خود گزارش‌دهی، میزان HbA۱c و قند خون آن‌ها و نیز وضعیت مشکل چشمی بر اساس گواهی چشم‌پزشک بود. قبل از انجام مداخله‌ی آموزشی، چک لیست برای ثبت آزمایش  HbA۱c و قند خون و پرسشنامه و برای هر دو گروه تکمیل و بیماران گروه مورد در ۶ جلسه به مدت ۱ ماه برنامه‌ی آموزشی دریافت کردند. هم‌چنین ۱ و ۲ ماه پس از اتمام مداخله‌ی آموزشی دو جلسه پیگیری برگزار شد. بلافاصله پس از مداخله و ۳ ماه بعد از مداخله‌ی آموزشی، هر دو گروه شاهد و مورد پرسشنامه و چک‌ لیست مربوطه را تکمیل کردند. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره‌ی مربوط به متغیرهای اجزای مدل بزنف (اعتقادات، نگرش و نرم‌های انتزاعی و عوامل قادر کننده) در دو گروه مورد و شاهد در خصوص مراقبت از چشم قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معنی‌داری وجود دارد. هم‌چنین گروه مورد نسبت به گروه شاهد عملکرد بهتری در خصوص انجام رفتارهای مراقبت از چشم، بلافاصله و ۳ ماه بعد از پایان برنامه‌ی آموزشی داشت به طوری که میزان HbA۱c (از ۶۵/۸ قبل از مداخله به ۴۷/۷، ۳ ماه پس از مداخله‌ی آموزشی) و قند خون (از ۰۸/۲۰۷ قبل از مداخله به ۲/۱۲۴، ۳ ماه پس از مداخله‌ی آموزشی) آنها نیز کاهش چشمگیری داشت که از نظر آماری معنی‌دار بوده است. نتیجه‌گیری: تدوین برنامه‌ی آموزشی بیماران دیابتی برای کنترل قندخون و بهبود رفتارهای پیشگیری‌کننده‌ی مراقبت از چشم با استفاده از مدل بزنف بسیار سودمند و اثربخش است. ضمن این‌که در اجرای این برنامه‌ها کنترل، پایش و پیگیری آموزشی توصیه می‌شود.


علی احمدی، دكتر جعفر حسن زاده، دكتر عبدالرضا رجایی فرد،
جلد ۱۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۸ )
چکیده

مقدمه: از جمله اهداف درمانی مهم در بیماران دیابتی، کنترل متابولیک و ارزیابی مراقبت‌ها و درمان است. این مطالعه با هدف بررسی و تعیین میزان دستیابی به این اهداف در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. مواد و روش‌ها: این بررسی یک مطالعه‌ی توصیفی ـ تحلیلی از نوع مقطعی است. جامعه‌ی پژوهش، تمام افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ در استان چهارمحال و بختیاری و حجم نمونه‌ی مورد نظر ۲۵۶ نفر بود. نمونه‌گیری به روش تصادفی دو مرحله‌ای انجام شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار سن افراد مورد بررسی ۶/۸±۸/۵۴ سال و میانگین و انحراف معیار مدت زمان ابتلا به دیابت در آن‌ها ۸/۵±۴/۷ سال بود. میزان دستیابی به اهداف مطلوب کنترل: HbA۱C، کلسترول، تری‌گلیسرید، فشارخون سیستولی، فشارخون دیاستولی، HDL-C در مردان، HDL-C در زنان، LDL-C و BMI به ترتیب ۲/۱%، ۶/۷۳%، ۳۷%، ۴/۳۹%، ۹/۷۹%، ۴/۶۱%، ۴/۳۵%، ۶/۶۲% و ۱/۳۱% بود. نتیجه‌گیری: در این مطالعه شاخص‌های کنترل پرفشاری خون، هموگلوبین گلیکوزیله، نمایه‌ی توده‌ی بدن و سطح تری‌گلیسرید سرم در وضعیت مناسبی نبودند. برنامه‌ریزی مداخله‌ای برای دستیابی به اهداف کمیته‌ی کشوری دیابت و علت‌یابی پایین بودن این شاخص‌ها، از اولویت‌های مدیریت دیابت در استان چهارمحال و بختیاری به شمار می‌رود.


زینب شایقیان، دکتر ماریا آگیلار-وفایی، دکتر محمد علی بشارت، دکتر پریسا امیری، دکتر محمود پروین، دکتر کبری روحی گیلانی،
جلد ۱۵، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: دیابت بیماری پیچیده و مزمنی است که بر کیفیت زندگی بیمار اثر می­گذارد. پژوهش‌های پیشین اهمیت و ضرورت خودمراقبتی بیماران دیابتی را به منظور ایجاد تغییرات وسیع در سبک زندگی شخصی و کنترل دیابت توصیه نموده‌اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه‌ی خودمراقبتی با هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. مواد و روش­ها: پژوهش حاضر از نوع مقطعی می‌باشد و نمونه‌ی پژوهش شامل ۱۰۰ نفر (۶۰ زن و ۴۰ مرد؛ سنین ۴۰ تا ۷۰ سال) از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان لبافی­نژاد در سال ۱۳۹۱ بود. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل: پرسش‌نامه­ی داده‌های آمارنگاری، تن‌سنجی و بالینی، پرسش‌نامه­ی مقیاس کوتاه فعالیت­های خود­مراقبتی دیابت و پرسش‌نامه­ی بازبینی کیفیت زندگی وابسته به دیابت بود. به منظور بررسی میزان هموگلوبین گلیکوزیله و دیگر شاخص‌های آزمایشگاهی مرتبط از آنها آزمایش خون گرفته شد. یافته­ها: یافته‌های همبستگی پیرسون نشانگر رابطه‌ی معنی‌داری بین رفتارهای خودمراقبتی، کیفیت زندگی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. یافته‌های به دست آمده از رگرسیون همزمان پس از تعدیل سن نشان داد خودمراقبتی، %۵۸ از واریانس کیفیت زندگی و %۴۰ از واریانس هموگلوبین گلیکوزیله را تبیین می‌نماید. نتیجه­گیری: بر اساس یافته­های پژوهش حاضر، خودمراقبتی در دیابت پیش­بینی­کننده‌ی سطح هموگلوبین گلیکوزیله‌ و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ می‌باشد. یافته‌های پژوهش حاضر راهنمایی در راستای توجه به عوامل روانشناختی موثر در پیشگیری از عوارض دیابت است که می­تواند راه‌گشای مفهوم­سازی، برنامه‌ریزی و طراحی سیاست­گذاری­های درمانی در کنترل موثرتر دیابت نوع ۲ باشد.


دکتر شهین سعیدی نجات، مهناز چاهی پور، دکتر حبیب الله اسماعیلی، دکتر وحید زوار، حمید غنچه، سهیلا فتحعلیزاده، رقیه امید بخش،
جلد ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: خود مراقبتی روشی مداوم و فعال برای کنترل عوارض بیماری دیابت می‌باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پشتیبانی خانواده در تسهیل خود مراقبتی بود. مواد و روش‌ها: مطالعه‌ی حاضر در مرکز بهداشت شماره ۲ شهرستان مشهد با روش خوشه‌ای مبتنی بر هدف با حجم نمونه ۹۵۰ نفر در دو گروه انجام شد. ابزار پژوهش، پرسش‌نامه‌ی پژوهشگر ساخته با روایی و پایایی (۸۵/۰=r) حاوی داده‌های آمارنگاری، داده‌های بیماری، بخش خودمراقبتی و خودکارآمدی درک شده بود. معیار ورود ابتلا به دیابت تیپ دو کمینه برای یک سال، پشتیبانی خانوادگی متغیر مستقل، خود مراقبتی وابسته، عوامل آمارنگاری نیز متغیر زمینه‌ای بودند. داده‌ها توسط نرم‌افزارSPSS نسخه‌ی ۱۶، آنالیز شد و از آزمون تی، مجذور کای و رگرسیون لجستیک برای تحلیل داده‌ها استفاده گردید. یافته‌ها: از ۱۳۴۰ نفر ۵/۳۳% کنترل نامنظم داشتند. همسران بهترین مشوق (۵/۵۱%) بودند. افراد متاهل (۰۷۶/۰P=) با بعد کوچک خانوار (۰۴۲/۰P=) (۰۴۲/۰P=) و تحصیلات بالاتر (۰۰۱/۰P=) مراقبت بهتری داشتند. در بین انواع خود مراقبتی، مراقبت‌های درمانی رتبه اول، کنترل تغذیه رتبه دوم و مراقبت پا از همه کمتر بود. خود مراقبتی در مردان (۰۰۲/۰P=) و مناطق شهری بالاتر بود (۰۰۱/۰P=). پشتیبانی خانوادگی بالاتر، خود مراقبتی بهتر و در نتیجه کاهش وزن (۰۶۶/۰P=)، کاهش قند خون (۰۷۵/۰P=) و HbA۱c طبیعی (۰۵۶/۰P=) بالاتری داشتند. نتیجه‌گیری: خودمراقبتی بالاتر در افراد متاهل، خانواده‌‌های کم جمعیت، مردان، شهرنشینان، تحصیلات بالاتر و مدت زمان طولانی‌تر از تشخیص بیماری دیده شد. خودمراقبتی دارویی بیشترین و میزان مراقبت از پا کمترین مقدار را به دست آوردند.
فاطره مؤمنی جاوید، دکتر معصومه سیمبر، دانشجوی دکترا ماهرخ دولتیان، دکتر حمید علوی مجد،
جلد ۱۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: بارداری عارضه‌دارشده با دیابت مستلزم افزایش منابع بهداشتی و مراقبتی به منظور کنترل مناسب میزان قند در طول بارداری و کاهش عواقب شدید پری ناتال می‌باشد. امروزه تغییر در سبک زندگی الگوی ابتلا به بیماری‌ها را تغییر داده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه‌ی برخی از عوامل موثر بر سبک زندگی (خودمراقبتی در بارداری، حمایت اجتماعی درک ‌شده، استرس درک‌ شده) در زنان مبتلا به دیابت بارداری و زنان باردار سالم انجام شد. مواد و روش‌ها: مطالعه‌ی توصیفی‌ ‌مقایسه‌ای حاضر روی ۱۰۰ زن باردار با تشخیص قطعی دیابت بارداری و هم زمان با آن ۱۰۰ زن باردار سالم، مراجعه کننده به مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال ۱۳۹۲ انجام شد. گردآوری داده‌ها، از راه مصاحبه و تکمیل پرسش‌نامه‌ی خودمراقبتی در بارداری, حمایت اجتماعی درک‌شده و استرس درک‌شده صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی ۱۸ استفاده شد. یافته‌ها: متغیر‌های آمارنگاری و‌ مامایی بین دو گروه مشابه بود. میانگین نمره‌ی خود‌مراقبتی در بارداری در دو گروه مبتلا و غیرمبتلا به دیابت‌ بارداری به‌ترتیب ۹۰/۷۱ و ۸۷/۸۱ (۰۰۱/۰P<) و میانگین نمره‌ی حمایت اجتماعی درک‌شده‌ به‌ ترتیب ۷۵/۶۵‌ و ۸۸/۷۳ (۰۰۱/۰P<)،‌ و‌ میانگین نمره‌ی استرس درک‌شده به‌ ترتیب ۵۷/۵۱ و ۲۷/۶۰ (۰۰۱/۰P<) بود. نتیجه‌گیری: زنان در گروه مبتلا به دیابت بارداری؛ خود مراقبتی، حمایت اجتماعی درک شده و استرس کمتری را تجربه می‌کردند. این یافته ضرورت توجه بیشتر به خودمراقبتی و حمایت اجتماعی زنان در طی بارداری را نشان می‌دهد که می‌توان با افزایش آگاهی و آموزش به زنان باردار در زمینه‌ی داشتن سبک زندگی مناسب در دوران بارداری و هر مداخله‌ای که منجر به ارتقای سبک زندگی در آنان شود، از بروز دیابت در بارداری پیشگیری نمود.
لیلا داوری، دکتر احمدعلی اسلامی، اکبر حسن زاده،
جلد ۱۶، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: در بیماری دیابت، بیماران نقش مهمی در درمان و کاهش عوارض بیماری دارند و خودمراقبتی از مهم‌ترین عوامل برای تحت کنترل درآوردن بیماری است. خودکارآمدی برای ارتقای رفتارهای خودمراقبتی در بیماران دیابتی لازم و ضروری می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط خودکارآمدی با خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام گرفت. مواد و روش‌ها: پژوهش توصیفی ـ تحلیلی حاضر روی ۹۵ بیمار ۶۵-۳۰ ساله مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد. جمع‌آوری داده‌ها از طریق مصاحبه و با استفاده از پرسشنامه سه قسمتی: داده‌های آمارنگاری، مقیاس خودکارآمدی دیابت و خودمراقبتی در بیماران  مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام گردید. داده‌ها جمع‌آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین نمره‌ی خودکارآمدی واحدهای مورد پژوهش ۱/۱۴±۵/۷۱ و میانگین نمره خودمراقبتی آن‌ها ۷/۱۱±۶/۵۳ بود. بر اساس آزمون همبستگی اسپیرمن بین خودکارآمدی و خودمراقبتی ارتباط مثبت معنی‌دار نشان داده شد (۰۰۱/۰>P). هم‌چنین بین خودکارآمدی با تمام ابعاد خودمراقبتی ارتباط معنی‌دار وجود داشت. (۰۵/۰>P). نتیجه‌گیری: در پژوهش حاضر مشاهده گردید که بین نمره خودکارآمدی و خودمراقبتی همبستگی مثبت وجود دارد. بنابراین خودکارآمدی به عنوان یکی از پیش شرط‌های مهم و اساسی برای انجام رفتارهای خودمراقبتی است و ضرورت تقویت خودکارآمدی در برنامه‌های آموزشی بیماران دیابتی احساس می‌شود.

 


زهرا باجی، دکتر فرشته زمانی علویجه، صدیقه نوح جاه، محمد حسین حقیقی زاده،
جلد ۱۶، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: تبعیت از رفتارهای خودمراقبتی به منظور پیشگیری از عوارض دیابت و بهبود کیفیت زندگی امری ضروری است.  هدف پژوهش حاضر، بررسی رفتارهای خودمراقبتی و عوامل مرتبط با آن در زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. مواد و روش‌ها: در مطالعه‌ی مقطعی، توصیفی ـ تحلیلی حاضر ۱۴۰ بیمار زن مبتلا به دیابت نوع ۲ که از آذر تا اسفند سال ۱۳۹۲ به درمانگاه دیابت شهر اهواز مراجعه کرده بودند، بررسی شدند. داده‌ها به روش مصاحبه و با استفاده از پرسش‌نامه‌ی‌ ویژگی‌های فردی، جنبه‌های بالینی بیماری و مقیاس خلاصه فعالیت‌های خودمراقبتی دیابت گردآوری شد. روایی و پایایی پرسش‌نامه مورد سنجش و تایید قرار گرفت. محدوده‌ی قابل اکتساب نمره‌ی رفتارهای خودمراقبتی ۷۷-۰ بود. یافته‌ها: میانگین نمرات خودمراقبتی در بیماران ۵۵/۱۱±۹۳/۳۰ و نشان‌دهنده‌ی خودمراقبتی متوسط بود. بیشترین میانگین نمرات خودمراقبتی مربوط به رعایت رژیم غذایی ۳۸/۵±۲۸/۱۶ و مصرف صحیح داروها ۵۷/۲±۷۴/۵ و کمترین میانگین مربوط به انجام آزمایش قند خون ۳۸/۳±۸۹/۱ و فعالیت فیزیکی ۰۹/۳±۲۴/۲ بود. میانگین نمرات خودمراقبتی براساس سطح تحصیلات، مدت ابتلا به دیابت، شبکه‌ی زندگی، قند خون ناشتا و نحوه‌ی مراجعه به پزشک به طور معنی‌داری متفاوت بود (۵ ۰/۰P<). این متغیرهای معنی‌دار به جز قند خون ناشتا ۲۳% از واریانس خودمراقبتی را تبیین می‌نمودند. نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش حاضر می‌تواند در طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی با هدف ارتقا رفتارهای خودمراقبتی و کنترل موثرتر دیابت نوع ۲ در زنان مفید باشد.


معصومه قائدی، فرزانه بنی هاشمی، مرضیه لطیفی، مرضیه سلیمانی نژاد،
جلد ۱۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: سواد بهداشتی، به معنای میزان ظرفیت فرد در کسب، پردازش و درک اطلاعات بهداشتی پایه و خدمات بهداشتی مورد نیاز جهت اخذ تصمیمات بهداشتی آگاهانه است. سطح پایین سواد بهداشتی در مراقبت و درمان بیماری‌های مزمن مانند دیابت تأثیر منفی دارد. این در حالی است که این بیماری نیاز به خود مراقبتی ویژه توسط بیماران برای تمام عمر دارد. این مطالعه با هدف تعیین رابطه سواد بهداشتی و خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ ساکن شهرستان بستک انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی است که در سال ۱۳۹۴ بر روی ۲۶۵ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد. به منظور جمع‌آوری داده‌ها، از پرسش‌نامه‌های سواد بهداشتی بزرگسالان ایرانی (HELIA) و خلاصه فعالیت‌های خود مراقبتی بیماران مبتلا به دیابت (SDSCA) استفاده شد. یافته‌ها: یافته‌های مطالعه بیان‌گر آن است که ۷/۵۱ درصد بیماران سطح سواد بهداشتی پایین داشتند. میانگین نمره‌ی خودمراقبتی بیماران در هفته پیش از مطالعه برابر با ۶۷/۱۵±۷۸/۵۳ بود. سواد بهداشتی با خودمراقبتی و دو حیطه آن، شامل فعالیت بدنی و رژیم غذایی، رابطه معنی‌دار آماری را نشان نداد. نتیجه‌گیری: بیماران دیابتی جهت کنترل موفقیت‌آمیز بیماری خود، نیازمند آگاهی و نگرش کافی جهت به کارگیری خود مراقبتی مطلوب هستند. پیشنهاد می‌شود در برنامه‌های آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، توجه بیشتر به مقوله سواد بهداشتی بیماران شود.


فاطمه حسن شیری، سیده سولماز موسوی، دکتر فروزان آتش زاده شوریده،
جلد ۱۸، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: شیوع بالای بیماری دیابت و اهمیت برنامه‌های خود مراقبتی بیماران مبتلا موجب شده مطالعات زیادی برای ارتقای رفتارهای خود مراقبتی و سنجش پیامد حاصل از آن ارائه شود؛ اما کیفیت روش‌شناسی و گزارش این مطالعات در داخل کشور، برای استفاده در خودمراقبتی مبتنی بر شواهد، مورد بررسی قرار نگرفته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین کیفیت گزارش روش‌شناسی مطالعات کارآزمایی شاهددار تصادفی شده‌ی برنامه‌های خود مراقبتی در بیماران دیابتی در مجلات داخلی طراحی و اجرا شد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه‌، مقالات کارآزمایی شاهددار تصادفی شده‌ی فارسی و انگلیسی زبان مرتبط با دیابت و آموزش خود مراقبتی منتشر شده در مجـلات داخلــی موجــود در پایگاههای داده‌ی Magiran، SID، Iranmedex, Irandoc, وGoogle Scholar و Scopus از ابتدای سال ۱۳۹۰ تا تیر ماه ۱۳۹۵ جستجو شدند و توسط ابزار جداد (Jadad)  مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‌ها: ۲۹ مقاله‌ی دارای معیارهای ورود، بر اساس مقیاس جداد ۵ و ۱۳، امتیازی میانگین نمره‌ی ۹۲/۰±۰۰/۲ و ۱۱/۱±۶۵/۸ را کسب کردند. تخصیص تصادفی در ۶۵/۸۹ درصد مطالعات ذکر شده بود. تنها ۳ مورد (۸۹/۶ درصد) از مطالعات، کورسازی و ۱۳ مطالعه (۸۲/۴۴ درصد) میزان ریزش و علت آن را بیان کرده بودند. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه کیفیت گزارش روش شناسی کارآزمایی‌ها را پایین نشان داد (میانگین کمتر از ۹). ضعف موجود  در گزارش مطالعات کارآزمایی نیازمند تدوین راهنماهای دقیق‌تر مجلات و معرفی ابزارهای ارزیابی مطالعات کارآزمایی بالینی به نویسندگان و داوران مقالات علمی است. 


دکتر مهنوش رئیسی، دکتر فیروزه مصطفوی، دکتر همام الدین جوادزاده، دکتر فرزاد جلیلیان، دکتر بهزاد مهکی، دکتر غلامرضا شریفی راد،
جلد ۱۸، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلهی آموزش مبتنی بر الگوی خودکارآمدی با تاثیرگذاری بر دو سازه خودکارآمدی و انتظارات پیامد جهت ارتقاء خودمراقبتی و کنترل قند خون در مبتلایان به دیابت نوع دو انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه پیش آزمون ـ پس آزمون با استفاده از گروه شاهد تصادفی شده، بر روی ۸۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع دو صورت گرفت که به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه مداخله در ۶ جلسه مداخله آموزشی گروهی و مشاوره چهره به چهره متمرکز بر استراتژی‌های ارتقاء‌دهنده‌ی خودکارآمدی و انتظارات پیامد، شرکت کردند. داده‌ها از طریق آزمون آزمایشگاهی و تکمیل پرسش‌نامه در مقاطع پیش، سه و شش ماه پس از مداخله جمع‌آوری شد و با توجه به تمام مقاطع زمانی مورد بررسی قرار گرفت و توسط نرم‌افزار آماری SPSS و با به کارگیری آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: در گروه مداخله میانگین نمرات آگاهی، خودکارآمدی، انتظارات پیامد و خودمراقبتی سه و شش ماه پس از مداخله به طور معنی‌داری افزایش یافتند. کاهش معنی‌داری در HbA۱c بیماران شش ماه پس از مداخله آموزشی در مقایسه با گروه شاهد دیده شد. سه و شش ماه پس از مداخله آموزشی تفاوت معنی‌داری در میانگین نمرات حیطه‌های تغذیه، فعالیت بدنی و مراقبت از پا در دو گروه مداخله و شاهد دیده شد. پس از مداخله‌ی آموزشی تفاوت معنی‌داری در دو حیطه خود پایشی قند خون و مصرف داروها نسبت به گروه شاهد دیده نشد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که مداخله‌ی آموزشی مبتنی بر الگوی خودکارآمدی در بهبود خودمراقبتی و به دنبال آن کاهش قند خون در مبتلایان به دیابت موثر است، لذا استفاده از این راهبردها در برنامه درمانی و کنترل بیماری در مبتلایان به دیابت توصیه می‌شود. 


زکیه احمدی، دکتر تابنده صادقی، دکتر مرضیه لری پور، زهرا خادمی،
جلد ۱۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: آموزش خودمراقبتی اساس و شالوده‌ی درمان دیابت است. روش­ های مختلف آموزشی اثرات یکسانی ندارند، لذا این مطالعه با هدف مقایسه­ ی تاثیر آموزش رفتارهای خودمراقبتی توسط مراقب سلامتی و همتا بر هموگلوبین گلیکوزیله‌ی بیماران دیابتی انجام شد. مواد و روش­ ها: در این کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده، ۱۲۰ بیمار از بین بیماران تحت پوشش کلینیک دیابت شهر بندرعباس انتخاب شدند و با روش تصادفی طبقه‌بندی به سه گروه مراقب سلامتی، همتا و شاهد تخصیص یافتند. ابزار جمع­ آوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه‌ی اطلاعات دموگرافیک و برگه­ی ثبت هموگلوبین گلیکوزیله بود. جمع­ آوری اطلاعات در بدو ورود به مطالعه و ۱۲ هفته بعد صورت گرفت. در گروه مراقب سلامتی، علاوه بر آموزش ­های روتین، آموزش ­های سلامتی و خودمراقبتی توسط مراقب سلامتی (پرستار)، در گروه همتا توسط فرد همتا ارائه شد و گروه شاهد فقط آموزش­ های معمول مرکز را دریافت کردند. یافته ­ها: میانگین هموگلوبین گلیکوزیله در سه گروه، پیش از مداخله تفاوت معنی‌داری نداشت (۰/۲۹=P). پس از مداخله، نتایج آزمون ANOVA نشان داد که میزان HbA۱C به طور معنی‌داری در گروه مراقب سلامتی نسبت به دو گروه دیگر کاهش یافته بود (۰/۰۴=P). نتیجه­ گیری: از این مشاهده نتیجه‌گیری می‌شود که آموزش رفتارهای خودمراقبتی توسط مراقب سلامتی شیوه موثری برای کمک به کنترل دیابت در بیماران بوده و ترویج آن می‌تواند در کاهش عوارض بیماران دیابتی ثمربخش باشد.
 


نوراله طاهری، هایده قجری، حسن شهبازی،
جلد ۲۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: سطح پایین سواد سلامت در افراد مبتلا به دیابت نوع دو شایع است و ممکن است یک مانع اساسی برای افزایش سطح خودکارآمدی و خودمراقبتی در بیماران باشد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین خودکارآمدی و خودمراقبتی و سواد سلامت در مبتلایان به دیابت نوع دو مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی خرمشهر می باشد .مواد و روش ­ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی است که در سال ۱۳۹۵ طراحی و اجرا گردید. جامعه آماری در این پژوهش بیماران دیابتی نوع دو مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرمشهر بودند که با روش نمونه‌گیری خوشه ­ای تصادفی ۱۲۱ نمونه انتخاب شد. ابزار جمع ­آوری داده­ ها شامل پرسش‌نامه­ ی سواد سلامت (۱۴ سوال)، پرسش‌نامه­ی خودمراقبتی (۱۲ سوال) و پرسش‌نامه­ ی خودکارآمدی (۸ سوال) بوده است. داده ­های جمع ­آوری شده با کمک نرم‌افزار آماری SPSS و انجام آزمون‌های تی­تست، آنوا، رگرسیون گام به گام و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ­ها: میانگین نمره سواد سلامت، خودمراقبتی و خودکارآمدی در بیماران به ترتیب۰/۵۳±۳۱/۹۰ ،۱/۲±۳/۳۹ و۱/۸۰±۶/۷۷ بوده است. همبستگی پیرسون نشان‌دهنده ­ی رابطه مثبت سواد سلامت با خودمراقبتی و خودکارآمدی بوده است (۰/۰۰۰۱>P برای هر دو مورد). نتیجه ­گیری: طراحی برنامه آموزشی مدون و مستمر جهت ارتقای سطح سواد سلامت، خودکارآمدی بیماران مبتلا به دیابت که نهایتاً به تغییر در رفتار و سطح خودمراقبتی آن‌ها می­شود یک امر بسیار ضروری می­باشد.
 
سحر فلاحی، دکتر اعظم شیرین آبادی فراهانی، دکتر مریم رسولی، ریحانه سفیدکار،
جلد ۲۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: در دوره‌ی نوجوانی به دلیل بروز تغییرات در هویت و مسئولیت‌های فرد و هم‌چنین تغییرات ناشی از بلوغ جنسی، اعتمادبه‌نفس تا حدودی کاهش می‌یابد و با ابتلای نوجوان به بیماری مزمن دیابت، کاهش بیشتری نیز پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد ارتقاء اعتمادبه‌نفس در رفتارهای خود مدیریتی اثر مثبت دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر مراقبت معنوی بر اعتمادبه‌نفس نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه نیمه تجربی و از نوع کار آزمایی بالینی، روی ۵۲ نوجوان مبتلابه دیابت نوع یک که به روش نمونه‌گیری در دسترس، انتخاب و به‌ صورت تصادفی در دو گروه (۲۶ نفر گروه آزمون، ۲۶ نفر گروه شاهد) قرار گرفتند، انجام شد. مداخله به ‌صورت گروهی و روزانه به مدت ۶ جلسه در گروه آزمون اعمال شد. داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه‌ی "جمعیت شناختی" و "مقیاس روزنبرگ" جمع‌آوری شدند. تحلیل داده‌ها توسط نرم‌افزار ۱۹SPSS- و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، آزمون‌های تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری، من ویتنی، آزمون دقیق فیشر و کای دو صورت گرفت. یافته‌ها: میانگین نمره اعتمادبه‌نفس در گروه شاهد، پیش از ارائه مراقبت معنوی برای گروه آزمون، ۰/۴۶ و پس از مداخله در گروه آزمون ۱/۵ و در دوران پی‌گیری ۱/۴۶بود. در گروه آزمون نیز میانگین نمره اعتمادبه‌نفس، پیش از مداخله ۳/۹۲، پس از مداخله ۵/۶۹ و در دوران پی‌گیری ۶/۳۸ بوده که نتیجه‌ی آنالیز واریانس اندازه‌های تکراری بیانگر معنی‌داری اثر نوع مداخله بود (۰/۰۰۱>p). نتیجه‌گیری: یافته‌ها بیانگر تأثیر مراقبت معنوی بر اعتمادبه‌نفس نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک بود؛ بنابراین پرستاران به‌عنوان جزئی از سیستم درمان بایستی در مراقبت کل نگر از بیماران به مراقبت معنوی و تداوم آن توجه نمایند.
 

دکتر مهدی میرزایی علویحه، فریده اعظمی، دکتر فرزاد جلیلیان، دکتر علیرضا حیدرنیا،
جلد ۲۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: دیابت شایع‌ترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی با عوارض مخرب اسـت. هدف از مطالعه‌ی حاضر تعیین رفتارهای خود مراقبتی کنترل‌کننده‌ی قند خون و عوامل مرتبط با آن در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه‌ی مقطعی  بر روی زنان دیابتی مراجعه‌کننده به بیمارستان نبی اکرم (ص) شهرستان جوانرود کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ انجام شد. با نمونه‌گیری تصادفی ساده، ۱۲۰ زن بالای ۳۰ سال مبتلا به دیابت نوع دو وارد مطالعه شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسش‌نامه مشتمل بر سوالات جمعیت‌شناختی، آگاهی، نگرش و رفتار بود که با انجام مصاحبه از شرکت‌کنندگان تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS ویرایش ۲۱ و با بهره‌گیری از آزمون‌های توصیفی و تحلیلی شامل همبستگی، تی و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند. برای همه‌ی آزمون‌ها سطح معناداری ۰/۰۵ در نظر گرفته شد. یافته‌ها: دامنه‌ی سن شرکت‌کنندگان ۳۲ تا ۶۹ و میانگین آن ۸/۰۲±۴۸/۸ سال بود. همبستگی معکوس و معناداری میان افزایش سن شرکت‌کنندگان و نمره آگاهی مشاهده شد (۰/۲۸۹-=r و ۰/۰۰۲=P). با افزایش میزان تحصیلات، به طور معناداری آگاهی (۰/۰۱۱=P) و رفتار (۰/۰۰۴=P) بیماران افزایش نشان می‌داد. ساختارهای آگاهی و نگرش ۱۱ درصد از رفتارهای خود مراقبتی شامل رژیم غذایی و فعالیت بدنی کنترل‌کننده‌ی قند خون در افراد مبتلا به دیابت نوع دو را تبیین کردند. نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تاکید بر افزایش آگاهی و نگرش شرکت‌کنندگان می‌تواند تغییراتی در رفتارهای خود مراقبتی شامل رژیم غذایی و فعالیت بدنی جهت کنترل قند خون ایجاد کند.
سید سینا امامی، دکتر منیژه فیروزی،
جلد ۲۱، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: در حال حاضر دیابت یکی از شایع‌ترین بیماری‌های مزمن جامعه‌ی امروز و یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های کنترل آن، رفتارهای خود‌مراقبتی است. با توجه به تأثیر متغیرهای روان‌شناختی در بروز رفتارهای خود‌مراقبتی، هدف این پژوهش پیش‌بینی رفتار خودمراقبتی در افراد مبتلا به دیابت نوع II بر مبنای توانمندی در هدف‌گذاری واسترس ادارک شده  بود. مواد و روش‌ها: در این پژوهش توصیفی (مقطعی)، افراد شرکت‌کننده در مطالعه از میان مراجعان به مرکز دیابت کاشان و کلینیک‌های خصوصی انتخاب شدند. انتخاب نمونه به روش انتخاب در دسترس انجام گرفت و ۱۹۰ بیمار در این پژوهش شرکت داده شدند. پرسش‌نامههای هدف در زندگی، استرس ادارک شده و خودمراقبتی توسط شرکت‌کنندگان تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده‌های پژوهش با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام انجام شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که متغیرهای توانمندی در هدف‌گذاری و استرس ادارک شده به طور مجزا تأثیر معنی‌داری نداشتند اما اثر متقابل میان آنها با پیش‌بینی رفتار خودمراقبتی رابطه معنی‌داری برقرار کرد (۰/۰۱=P). نتیجه‌گیری: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می‌دهد که با ارتقای سطح توانمندی در هدف‌گذاری و میزان استرس ادارک شده، می‌توان بروز رفتار خود‌مراقبتی را در افراد مبتلا به دیابت بهبود بخشید.
دکتر مینا ماهری، دکتر فاطمه دارابی، محسن الهی، دکتر مهدی یاسری،
جلد ۲۲، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: رفتارهای ارتقادهنده سلامت مجموعه‌ای از رفتارهای بهداشتی هستند که به حفظ و ارتقای سلامت، خودشکوفایی و کمال فردی می‌انجامند.  با توجه به اهمیت تبعیت از رفتارهای ارتقادهنده سلامت توسط بیماران دیابتی و لزوم شناسایی عوامل موثر بر اتخاذ این رفتارها، مطالعه حاضر با هدف بررسی و ارزیابی این رفتارها و عوامل مرتبط با آن در میان بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ اجرا شد.  مواد و روش‌ها: مطالعه مقطعی حاضر بر روی ۴۲۷ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه‌کننده به کلینیک دیابت بیمارستان قائم‌شهر اسدآباد انجام شد. جهت جمع‌آوری اطلاعات از پرسش‌نامه دموگرافیک و پرسش‌نامه ارتقاء سلامت دیابت ملیتوس نوع ۲ استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارSPSS  و به کارگیری آمار توصیفی و تحلیلی صورت گرفت. یافته‌ها: در مطالعه حاضر میانگین نمره کل رفتارهای ارتقادهنده سلامت ۱۰/۰۳±۵۱/۹۵ به دست آمد. از بین ۶ بعد تحت بررسی، بیشترین میانگین نمره مربوط به مدیریت استرس (۵۹/۱۵ از ۱۰۰نمره)  و لذت بردن از زندگی (۵۸/۶۶ از ۱۰۰ نمره)  بود. کمترین میانگین نیز مربوط به ابعاد کاهش ریسک‌پذیری (۳۷/۸۳ از ۱۰۰نمره)  و مسئولیت‌پذیری در قبال سلامتی خود (۳۷/۵۷ از ۱۰۰نمره) بود. بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت کلی با سن، سال‌های سپری شده با دیابت، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت درآمد خانواده و نمایه توده بدنی ارتباط معنی‌دار وجود داشت (۰/۰۵>p). نتیجه‌گیری: کسب میانگین نمره کلی ۱۰/۰۳±۵۱/۹۵ از رفتارهای ارتقادهنده سلامت توسط بیماران نشان می‌دهد که بیماران تحت بررسی از نظر انجام این رفتارها در سطح متوسط قرار دارند. بنابراین طراحی و اجرای انواع مداخلات آموزش بهداشت و ارتقا سلامت به منظور بهبود وضعیت رفتارهای ارتقادهنده سلامت بیماران دیابتی با تمرکز بر ابعادی که ضعیف هستند و هم‌چنین با تمرکز بر عوامل مرتبط با این رفتارها، در بهبود وضعیت سلامتی آنان کمک‌کننده می‌باشد.
دکتر سارا جلالی فراهانی، فاطمه ماهانی، دکتر رحمن پناهی، دکتر فریدون عزیزی، دکتر پریسا امیری،
جلد ۲۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: اتخاذ رفتارهای خودمراقبتی دیابت برای کنترل گلوکز خون ضروری است و لیکن پیروی از آن‌ها؛ به دلیل محدودیت‌های مرتبط با کووید-۱۹، با چالش مواجه شده ‌است. این محدودیت‌ها بر وضعیت روانی- اجتماعی افراد مبتلا به دیابت تأثیر منفی گذاشته است و می‌تواند از خودمراقبتی بهینه جلوگیری کند. لذا این مطالعه با هدف تبیین تجربیات افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ در مورد عوامل مؤثر بر اتخاذ رفتارهای خودمراقبتی و مدیریت بیماری دیابت در طول همه‌گیری کووید-۱۹ انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه کیفی با استفاده از تحلیل محتوای قراردادی انجام شد و داده‌های آن از طریق مصاحبه با افراد بالای ۱۸ سال مبتلا به دیابت نوع ۲، که از درمانگاه غدد بیمارستان‌ عرفان تهران انتخاب شدند، جمع‌آوری گردید. مصاحبه ­های نیمه­ ساختاریافته با استفاده از تلفن و پیام‌رسان واتساپ، با ۲۰ شرکت‌کننده (۱۵ زن) انجام شد. تحلیل محتوا با استفاده از روش مقایسه‌ای مستمر انجام شد و از روش کدگذاری باز و محوری استفاده گردید. داده­ ها به­ صورت دستی کدگذاری شدند و مفاهیم و دسته­ بندی­های اصلی از داده‌ها پدیدار شدند. یافته‌ها: دو مضمون اصلی شامل؛ چالش‌ها و محدودیت‌های خودمراقبتی دیابت و تسهیل‌کننده‌های خودمراقبتی مؤثر، از داده‌ها پدید آمد. چالش‌ها و محدودیت‌ها شامل چهار موضوع فرعی بود: تغییرات اجتناب‌ناپذیر سبک زندگی، مشکلات روان‌شناختی اجتماعی، محدودیت/عدم دسترسی به خدمات مراقبت‌های بهداشتی و دارو، و پیامدهای نامطلوب جسمانی. تسهیل‌کننده‌ها دو موضوع فرعی داشتند: بهبود توانایی فردی و حفظ تعامل اجتماعی. نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد که تغییرات اجتناب‌ناپذیر سبک زندگی، دسترسی محدود به مراقبت‌های بهداشتی و پیامدهای روان‌شناختی اجتماعی نامطلوب مهم‌ترین چالش‌ها برای مدیریت دیابت در طول همه‌گیری کووید-۱۹ بودند. بهبود مهارت­ های مدیریت استرس و راهبردهای مقابله ­ای مؤثر می­ تواند اتخاذ رفتارهای خودمراقبتی را تسهیل کند.
 
حامد سوادکوهی، دکتر مهناز ایلخانی، دکتر راضیه غفوری، دکتر ملیحه نصیری،
جلد ۲۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: زخم پای دیابتی یکی از پر چالش‌ترین و پر هزینهترین زخمهای مزمن محسوب می‌شود. زخم پای دیابتی درمان نشده به طور قابل توجهی با کاهش کیفیت زندگی  بیمار همراه است. پرستاران نقش اساسی در پیشگیری، مراقبت مستمر و مدیریت زخم پای دیابتی ایفا می‌کنند. مواد و روشها: پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی- مقطعی از نوع حسابرسی بالینی بر اساس الگوی نایس (موسسه ملی بهداشت و مراقبت عالی در انگلیس) است که در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سالهای ۱۴۰۲-۱۴۰۱ انجام شده است. جهت جمع‌آوری داده‌ها از یک فهرست وارسی محقق ساخته دارای روایی و پایایی استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۲۰ انجام شد. یافته‌ها: در این پژوهش، عملکرد کلی پرستاران برای مراقبت از زخم پای دیابتی سالمندان بستری در بیمارستان‌های دانشگاهی در سطح ضعیف و خیلی ضعیف ارزیابی شد. در حیطه "مشاهده"؛ ۳۸/۷درصد در سطح ضعیف، حیطه "لمس"؛ ۸۲/۱درصد در سطح خیلی ضعیف، حیطه "ارزیابی"؛ ۸۶/۸ درصد در سطح خیلی ضعیف و در حیطه "اجرا و ثبت"؛ ۸۹/۶ درصد در سطح ضعیف طبقه‌بندی شدند. نتیجه‌گیری: پرستاران در مدیریت و درمان و ارزیابی زخم پای دیابتی به میزان قابل توجهی از استانداردهای مراقبتی فاصله دارند. افزایش مهارت‌ها و صلاحیت بالینی پرستاران با ارائه برنامه‌های آموزشی مناسب می‌تواند باعث کاهش عوارض و بهبود کیفیت مراقبت پرستاری از زخم پای دیابتی شود.

فاطمه سادات نکوئی، دکتر معصومه صادقی پور رودسری، دکتر امیر کاووسی، دکتر علی رمضانخانی،
جلد ۲۵، شماره ۴ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: امروزه دیابت به­ عنوان یکی از شایع‌ترین بیماری‌های موثر بر کیفیت زندگی دوران سالمندی مطرح می‌شود؛ این مطالعه نیز با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودمراقبتی بر بهبود کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بین زنان سالمند مبتلا به دیابت نوع۲ ساکن شهر تهران، در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ انجام شد. مواد و روش‌ها: در این کارآزمایی بالینی ۹۹ زن سالمند مبتلا به دیابت نوع ۲، با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمون؛ طی ۷ جلسه۳۰ تا ۶۰ دقیقه‌ای؛ آموزش‌های اصول خودمراقبتی ویژه بیماران مبتلا به دیابت را دریافت کردند . گروه شاهد نیز پس از اخذ پس‌آزمون، این آموزش را به صورت فشرده؛ در ۴ جلسه، دریافت کرد. ابزار گرد‌آوری داده‌ها پرسش‌نامه دوبخشی اطلاعات جمعیت‌شناختی و کیفیت زندگی (لیپاد) بود. تحلیل دادهها به کمک نرمافزار SPSS نسخه ۲۶ و با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی و تحلیلی، انجام شد. یافتهها: تعداد ۶۹ نفر از شرکت‌کنندگان (۶۹/۷%) در گروه سنی ۶۹-۶۰ سال قرار داشتند. پس از مداخله؛ تفاوت بین نمرات کیفیت زندگی در دو گروه معنادار بود (۰/۰۰۱>P). در بررسی درون‌گروهی در هریک از گروه‌ها نیز مشخص شد که میزان نمره کیفیت زندگی قبل و بعد از انجام مداخله در گروه آزمون و شاهد تفاوت معناداری دارد (۰/۰۰۱=P)؛ این تفاوت در گروه آزمون مثبت و در گروه شاهد منفی بود. نتیجه‌گیری: آموزش خودمراقبتی، کیفیت زندگی زنان سالمند مبتلا به دیابت نوع ۲ را بهبود می‌دهد. بنابراین، انجام مداخلات آموزشی از این قبیل، گزینه‌ مناسبی برای ارتقای کیفیت زندگی زنان سالمند مبتلا به دیابت نوع ۲ می‌باشد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
۱
 

مجله ی غدد درون‌ریز و متابولیسم ایران، دو ماهنامه  پژوهشی مرکز تحقیقات غدد درون‌ریز و متابولیسم، Iranian Journal of Endocrinology and Metabolism
Persian site map - English site map - Created in 0.22 seconds with 48 queries by YEKTAWEB 4692