۳ نتیجه برای ماکروپرولاکتین
دکتر مرتضی تقوی، دکتر کامران غفارزادگان، دکتر امین مؤمنی، ، ،
جلد ۸، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: پرولاکتین درسه وزن مولکولی کوچک, بزرگ وخیلی بزرگ یا ماکروپرولاکتین در سرم وجود دارد. وجود ماکروپرولاکتین که معمولاً کمپلکس پرولاکتین و IgG است، ممکن است عامل هیپرپرولاکتینمی در تعداد زیادی از بیماران باشد. اگرچه فعالیت بیولوژیک ماکروپرولاکتین کم است، در روشهای مرسوم ایمونواسی به همراه پرولاکتین شرکت میکند و میتواند منجر به اقدامات تشخیصی و درمانی گران و غیرمؤثر گردد. روش کلاسیک تشخیصی ماکروپرولاکتینمی کروماتوگرافی فیلتراسیون ژلی میباشد که به صورت معمول در تمام آزمایشگاهها قابل انجام نیست. اخیراً از روش رسوب ماکروپرولاکتین با پلیاتیلن گلیکول برای تشخیص سریع، دقیق و ارزان ماکروپرولاکتینمی استفاده میشود. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی ماکروپرولاکتینمی در بیماران مبتلا به هیپرپرولاکتینمی با روش رسوب با پلیاتیلن ـ گلیکول و مقایسهی علایم کلینیکی (گالاکتوره و آمنوره) و رادیولوژیک (ارزیابی هیپوفیز با MRI) در این بیماران با بیماران مبتلا به هیپرپرولاکتینمی واقعی بود. مواد و روشها: در این مطالعه ۵۰ بیمار مبتلا به هیپرپرولاکتینمی از نظر ماکروپرولاکتین با روش رسوب با پلیاتیلن گلیکول بررسی شدند. در صورت اندازهگیری مجدد بیش از ۴۰% اولیه در مجاورت با پلیاتیلن گلیکول، بیمار مورد مبتلا به ماکروپرولاکتینمی در نظر گرفته شد. یافتهها: با این روش در ۱۴ بیمار وجود ماکروپرولاکتین اثبات شد. در بیماران گروه هیپرپرولاکتینمی واقعی، گالاکتوره در ۴/۵۹% و اولیگومنوره در ۶/۶۵% بیماران مشاهده شد، در صورتی که در بیماران ماکروپرولاکتینمی در ۳/۸% گالاکتوره و در ۲۵% موارد اولیگومنوره وجود داشت. همچنین در بررسیهای رادیولوژیک در ۷/۸۵% بیماران مبتلا به ماکروپرولاکتینمی، هیپوفیز طبیعی بود در صورتی که در بیماران مبتلا به هیپرپرولاکتینمی واقعی در ۲/۴۱% بیماران تصویر هیپوفیز طبیعی گزارش شد. نتیجهگیری: شیوع ماکروپرولاکتینمی در هیپرپرولاکتینمی ۲۸% وتفاوت یافتههای بالینی و رادیولوژیک در این دو گروه قابل ملاحظه است.
دکتر ناصر طیبی میبدی، دکتر مهدی فرزادنیا، دکتر سکینه عموئیان، دکتر بهرام معمار، دکتر امیره نجات شکوهی، دکتر فاطمه حیدری، سید داود عبدالمؤمن طوسی،
جلد ۸، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: هیپرپرولاکتینمی علاوه بر حاملگی در برخی شرایط پاتولوژیک نیز مشاهده میشود. بعضی بیماران مبتلا به هیپرپرولاکتینمی با اتیولوژی نامشخص در گروه ایدیوپاتیک قرار میگیرند. این افراد ممکن است متحمل مطالعههای مکرر رادیولوژیک، درمان طولانی مدت با برموکریپتین و حتی اعمال جراحی گردند. شواهد زیادی بر ماکروپرولاکتینمی به عنوان علت اصلی هیپرپرولاکتینمی ایدیوپاتیک دلالت دارند. ماکروپرولاکتینمی که در آن قسمت عمدهی پرولاکتین در گردش از کمپلکسهای پروتئینی بزرگ (< ۱۵۰ کیلو دالتون) تشکیل شده با فقدان یا درجات خفیفی از علایم مرتبط با هیپرپرولاکتینمی بروز مینماید. هدف از این مطالعه بررسی شیوع ماکروپرولاکتینمی در بیماران مبتلا به هیپرپرولاکتینمی است. مواد و روشها: میزان پرولاکتین سرم در ۱۱۳ بیمار با هیپرپرولاکتینمی (پرولاکتینµg/L< ۲۸) قبل و پس از رسوب ماکروپرولاکتین به وسیله پلیاتیلن گلیکول اندازهگیری شد. یافتهها: ۲۳% این افراد مبتلا به ماکروپرولاکتینمی بودند. نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای ماکروپرولاکتینمی و برای اجتناب از بروز اشتباه در تشخیص و درمان، غربالگری ماکروپرولاکتین برای همهی بیماران مبتلا به هیپرپرولاکتینمی توصیه میگردد.
دكتر مرتضی تقوی، صدیقه فاطمی،
جلد ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده
مقدمه: اگرچه وجود هیپرپرولاکتینمی در زنانی که با علایم بالینی یا آزمایشگاهی هیپرآندروژنیسم٬ اختلالهای�قاعدگی�و تخمدانهای کیستیک در سونوگرافی مراجعه میکنند میتواند رد کنندهی تشخیص سندرم تخمدان�پلیکیستیک باشد، هیپرپرولاکتینمی در زنان دارای علایم هیپرآندروژنیسم شایع است. ماکروپرولاکتینمی میتواند عامل هیپرپرولاکتینمی در تعداد زیادی از موارد هیپرپرولاکتینمی از جمله زنان دارای علایم هیپرآندروژنیسم باشد و منجر به اقدامهای غیرضروری تشخیصی ـ درمانی، و رد اشتباه سندرم تخمدان پلیکیستیک شود.�هدف از این مطالعه بررسی ماکروپرولاکتینمی�در زنان مبتلا به علایم هیپرآندروژنیسم و هیپرپرولاکتینمی به طور همزمان بود. مواد و روشها:�در ۲۰۰ زن ۱۴ تا ۴۰ سالهی دارای علایم هیپرآندروژنیسم که در سالهای ۸۵-۱۳۸۳ به درمانگاه غدد بیمارستان قائم مراجعه کرده بودند، سطح پرولاکتین سرم اندازهگیری شد. در صورت تأیید وجود هیپرپرولاکتینمی قابل ملاحظه (پرولاکتین بیشتر از ۳۵ میکروگرم در لیتر) سرم بیماران با آزمون رسوب با پلیاتیلنگلیکول برای ماکروپرولاکتینمی بررسی شد. یافتهها: ۳۸ (۱۹%) بیمار افزایش سطح پرولاکتین داشتند که در ۹ نفر این افزایش قابل ملاحظه بود.�ماکروپرولاکتینمی در ۵ بیمار تشخیص داده شد و در این بیماران تشخیص سندرم تخمدان پلیکیستیک نیز گذاشته شد. در ۴ بیمار باقیمانده، هیپرپرولاکتینمی از نوع واقعی بود. نتیجهگیری: برای جلوگیری از رد غلط سندرم تخمدان پلیکیستیک و انجام اقدامهای تشخیصی و درمانی گران و غیر ضروری و مصرف نامناسب آگونیستهای دوپامینرژیک لازم است در زنانی که با علایم هیپرآندروژنیسم و هیپرپرولاکتینمی توأم مراجعه میکنند، ابتدا ماکروپرولاکتینمی رد شود.