۵ نتیجه برای سیاسی
دکتر فرزاد شیدفر، دکتر سیدعلی کشاورز، دکتر محمود جلالی، دکتر سید رضا میری، دکتر محمدرضا اشراقیان، دکتر شهین یاراحمدی، دکتر فریدون سیاسی،
جلد ۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۱ )
چکیده
مقدمه: هیپرلیپدمی در بیماران قلبی ـ عروقی بر اهمیت زیادی است. اسیدهای چرب امگاـ۳ اثرات بارزی بر کاهش تریگلیسیرید، ترومبوز و آریتمی دارند اما باعث افزایش LDL و آپو B میشوند. با توجه به اینکه ویتامین C باعث القای گیرندههای LDL کبد و کاتابولیسم ذرات LDL میشود، این مطالعه با هدف به کارگیری توأم اسیدهای چرب امگا ۳ و ویتامین C برای کاهش LDL، آپو B و بهبود سایر لیپیدهای خون، و همچنین مقایسه آن با اثرات هر کدام از این مکملها به تنهایی، انجام شد. مواد و روشها: این کارازمایی بالینی تصادفی دوسوکور بر روی ۶۸ بیمار با هیپرلیپیدمی (کلسترول تام و تریگلیسیرید بیش از mg/dL ۲۰۰) صورت پذیرفت. افراد به طور تصادفی به ۴ گروه دریافت کننده ۵۰۰ میلیگرم ویتامین C، یک گرم امگاـ۳، ۵۰۰ میلیگرم ویتامین C + یک گرم امگاـ۳ و شاهد تقسیم شدند و به مدت ۱۰ هفته این مکملها را مصرف کردند. نمونههای خون ناشتا در شروع و پایان هفته دهم گرداوری گردید. TG، TC، LDL، HDL سرم به روش آنزیمی، آپو A-I و B به روش ایمونوتوربیدومتری و ویتامین C خون به روش کالریمتری محاسبه شد. الگوی مصرف مواد غذایی، وضعیت اقتصادی اجتماعی و آنتروپومتریک نیز در این فاصله بررسی و تغییر معنیداری طی مطالعه ملاحظه نشد. برای آنالیز آماری از آزمون t، ANOVA، آزمون کای دو و آنالیز واریانس برای اندازهگیری متعدد استفاده شد. یافتهها: افزایش معنیداری در مقدار ویتامین C خون در گروه ویتامین C (۰۰۱/۰=p) و ویتامین C + امگاـ۳
(۰۲/۰=p) در پایان هفته دهم نسبت به شروع مطالعه وجود داشت. TG سرم در پایان هفته دهم در گروه امگاـ۳، کاهش معنیداری در مقایسه با گروه شاهد (۰۱۳/۰=p) و در مقایسه با ابتدای مطالعه (۰۰۲/۰=p) داشت. در گروه ویتامین C در پایان هفته دهم کاهش معنیداری در کلسترول تام (۰۰۴/۰=p)، آپو B (۰۰۵/۰=p) و کاهش در apo A-I/apo B
(۰۵/۰=p) نسبت به ابتدای مطالعه و افزایش معنیداری در مقدار ویتامین C خون نسبت به گروه شاهد (۰۱/۰=p) وجود داشت. در گروه امگاـ۳ میزان تریگلیسرید به HDL و apo B نسبت به ابتدای مطالعه کاهش معنیداری (به ترتیب ۰۴/۰=p و ۰۵/۰=p) داشت و تریگلیسیرید به HDL در همین گروه در انتهای مطالعه نسبت به گروه شاهد به طرز معنیداری پایینتر بود (۰۴/۰=p). در تمامی گروهها و در کل مطالعه میزان HDL، apo A-I، LDL/HDL و LDL تغییر معنیداری نداشت. نتیجهگیری: اگرچه مصرف توأم اسیدهای چرب امگاـ۳ و ویتامین C تأثیر مفیدی بر پروفایل لیپیدی بیماران هیپرلیپیدمی نداشت، مقدار یک گرم اسید چرب امگاـ۳ خالص، به مدت ۱۰ هفته، ماده مغذی مؤثری برای کاهش TG و تری گلیسیرید به HDL در افراد هیپرلیپیدمی است، بدون آنکه باعث افزایش LDL و آپو B شود. همچنین مقدار ۵۰۰ میلیگرم ویتامین C در بیش از ده هفته احتمالاً باعث کاهش معنیدار کلسترول تام و آپو B در افراد هیپرلیپیدمی در مقایسه با گروه شاهد میشود.
مریمالسادات فروید، فریدون سیاسی، محمود جلالی، مصطفی حسینی، نوید سعادت،
جلد ۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: نظر به اهمیت کنترل هیپرلیپیدمی در پیشگیری از عوارض دیررس دیابت و با توجه به تناقضهای موجود در تأثیر ویتامینهای C و E, منیزیم و روی بر شاخصهای لیپیدی و به منظور تعیین اثر مکملهای ویتامینهای C و E, منیزیم و روی, و ترکیب آنها بر تغییرات فراسنجهای لیپیدی و لیپوپروتئینی خون افراد دیابتی نوع ۲, این پژوهش در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. مواد و روشها: پژوهش حاضر به روش کارازمایی بالینی تصادفی دو سوکور بر روی ۶۹ بیمار دیابتی نوع ۲ تحت درمان با رژیم یا قرصهای کاهنده قند خون صورت گرفت. افراد به طور تصادفی به چهار گروه مینرال (M,۱۶=n): دریافت روزانه ۲۰۰ میلیگرم منیزیم (MgO) و ۳۰ میلیگرم روی (ZnSO۴), گروه ویتامین (V, ۱۸=n): دریافت روزانه ۲۰۰ میلی گرم ویتامین C و ۱۵۰ میلیگرم ویتامین E, گروه ویتامین و مینرال
(MV, ۱۷=n): دریافت روزانه دو کپسول حاوی ترکیب هر دو مکمل ویتامینی و مینرالی و گروه شاهد (P, ۱۸=n): دریافت دارونما تقسیم شدند و همگی به مدت ۳ ماه مکملها را دریافت کردند. یافتهها: تغییر معنیداری در نمایههای آنتروپومتریک, مواد غذایی دریافتی از رژیم غذایی و داروهای مصرفی افراد طی مطالعه مشاهده نشد. پس از سه ماه مصرف مکمل, میزان ویتامین C خون و ویتامین E سرم در گروههای V و MV, و روی سرم و ادرار در گروههای M و MV به طور معنیداری افزایش یافت. تغییر معنیداری در سطح سرمی و ادراری منیزیم در هیچ یک از گروههای مورد بررسی مشاهده نشد. در گروه MV, HDL-c و آپولیپوپروتئین A۱ سرم به ترتیب به میزان ۲۴% ( mg/dL۸/۱۰±۶/۴۰ به
۳/۱۹±۴/۵۰) و ۹% (mg/dL۲۴±۱۵۶ به۳۴±۱۷۰) افزایش یافت که به لحاظ آماری معنیدار بود (۰۱/۰>p). با وجود تغییرات مشاهده شده در سایر گروهها, این تغییرات به لحاظ آماری معنیدار نبود. همچنین تغییر معنیداری در سایر فراسنجهای لیپیدی در هیچ یک از گروههای مورد بررسی طی مطالعه مشاهده نشد. نتیجهگیری: از آنجا که دریافت توأم این ریزمغذیها سبب افزایش معنیدار HDL-c و آپوپروتئین A۱ میشود, ممکن است تجویز روزانه آنها بر اساس نیاز فردی در افراد دیابتی نوع ۲ سودمند باشد.
دکتر حسن مظفری خسروی، دکتر سید علی کشاورز، دکتر فریدون سیاسی، دکتر رضا اشراقیان، دکتر رضا مجدزاده، دکتر ربابه شیخ الاسلام،
جلد ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه: مطالعات مختلفی در زمینه اثر تجویز مکمل روی بر وضعیت آن در شیر انجام شده است ولی هنوز اثر آن بر وضعیت روی شیر و بر رشد شیرخواران به خوبی، به ویژه در نواحی دچار کمبود حاشیهای روی مشخص نیست. هدف این مطالعه تعیین اثر تجویز روی تکمیلی در شش ماهه اول شیردهی بر غلظت روی شیر، روی پلاسمای مادران و وضعیت رشد طولی شیرخواران بوده است. مواد و روشها: این مطالعه از نوع کارآزمایی در فیلد بوده که به صورت دو سوکور در شهر یزد انجام گرفته است. ۱۳۹ مادر شیرده در ۵ تا ۱۰ روز پس از زایمان به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به یک گروه دو روز در هفته هر بار ۲۵۰ mg روی تکمیلی (سولفات روی) و به گروه دیگر دارونما به مدت شش ماه داده شد. در ماه اول و ششم شیردهی نمونه خون و هر ماه نمونه شیر گرفته شد. یادآمد خوراک ۲۴ ساعته و مشخصات انتروپومتریک شیرخواران و برخی متغیرها ثبت شد. روی به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازهگیری شد. یافتهها: پیروی مادران در مصرف کپسولها، در کل ۹/۹۲ درصد و به تفکیک در گروه گیرندگان روی و دارونما به ترتیب ۱/۹۱ و ۴/۹۴ درصد بوده است. میانگین روی پلاسمای مادران در ماه اول و ششم شیردهی در گیرندگان روی تکمیلی به ترتیب ۸/۵۲±۹/۱۲۴ و ۱/۲۷±۱۲۱ (۳۸/۰=p) و برای گیرندگان دارونما به ترتیب
۱/۴۹±۱۳۴ و ۲۳±۶/۱۱۵ μg/dL (۰۰۵/۰=p) به دست آمد. میانگین غلظت روی شیر از ماه اول تا ششم در گیرندگان روی تکمیلی به ترتیب ۱۳۸±۳۱۰، ۸۴±۲۲۶، ۷۹±۱۸۲، ۷۳±۱۵۹، ۵۴±۱۱۱ و ۶۴±۱۱۸ و برای گیرندگان دارونما نیز به ترتیب
۱۶۱±۳۲۲، ۹۰±۲۱۲، ۶۹±۱۵۲، ۵۷±۱۲۹، ۶۶±۱۰۳ و ۷۰±۱۰۹ μg/dL به دست آمد. غلظت روی شیر تا ماه ششم در هردو گروه سیر نزولی داشت ولی این روند در گروه گیرنده دارونما شیب بیشتری داشت، به طوری که ماه سوم و چهارم تفاوت بین دو گروه معنیدار شد. متوسط رواداشت تأمین شده انرژی و روی در مادران گیرنده روی به ترتیب ۹۷ و ۵/۷۶ و برای گروه دارونما نیز به ترتیب ۹۹ و ۷۴ درصد حاصل شده است. به طور کلی برای شیرخواران گروه گیرنده روی ۲۸/۳ درصد و برای شیرخواران گروه دارونما ۲۶/۴ درصد از رواداشت روی تأمین شد. در مدت شش ماه، شیرخواران مادران گیرنده روی، ۶/۳ سانتیمتر رشد طولی بیشتری داشتند. مقادیر خطر نسبی بازماندگی از رشد در شیرخواران از ماه سوم به بعد معنیدار به دست آمد. نتیجهگیری: در این مطالعه مشابه برخی مطالعات، تجویز روی به مادران شیرده در افزایش روی پلاسما و شیر مادران نسبتاً مؤثر بوده و سرعت و میزان رشد شیرخواران، به ویژه رشد طولی آنها را افزایش داده است. از این رو، تجویز روی تکمیلی به مادران شیرده در شش ماهه اول شیردهی پیشنهاد میشود.
گلبن سهراب، ، دكتر گیتی ستوده، ، دكتر فریدون سیاسی، ، دكتر تیرنگ نیستانی، ، دكتر عباس رحیمی، مریم چمری،
جلد ۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: اغلب بیماران مبتلا به دیابت در طول زمان به فشار خون بالا مبتلا میشوند. آب انار دارای خواص آنتیاکسیدانی و ضد آترواسکلروزی است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مصرف آب انار بر فشارخون افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد. مواد و روشها: این کارآزمایی بالینی تصادفی در ۶۱ بیمار (۴/۸±۹/۵۴ ساله) مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعهکننده به بنیاد امور بیماریها خاص و انجمن دیابت ایران در سال ۱۳۸۴، در دو گروه تصادفی مورد مداخله (۳۰ نفر) و شاهد (۳۱ نفر)، انجام شد. افراد مورد مداخله به مدت ۶ هفته روزانه ۲۰۰ میلیلیتر آب انار خالص بدون هیچ افزودنی دریافت کردند. پرسشنامههای اطلاعات عمومی، بسامد خوراک نیمه کمّی و یادآمد خوراک ۲۴ ساعته از طریق مصاحبهی حضوری گرفته شد اندازهگیری فشار خون و تن سنجی پیش و پس از مداخله انجام شد. آنالیز آماری با استفاده از برنامه SPSS و آزمونهای تی زوجی، تی، مجذور خی و آنالیز کوواریانس انجام شد. یافتهها: میانگین نمایهی تودهی بدن، مواد مغذی دریافتی، نوع داروهای مصرفی و فعالیت بدنی بیماران در طول مطالعه تغییری نداشت. اختلاف آماری معنیداری بین میانگین فشارخون سیستولی (۰۰۱/۰>(P و دیاستولی (۰۵/۰>(P پیش با پس از مداخله در گروه مصرف کنندهی آب انار مشاهده شد. همچنین در گروه مصرف کنندهی آب انار در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنیداری در فشار خون سیستولی (۰۲/۰>p ) و دیاستولی (۰۳/۰>p) مشاهده شد. نتیجهگیری: با توجه به اثر آب انار در کاهش فشارخون سیستولی و دیاستولی در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ میتوان آب انار را برای پیشگیری از فشار خون بالا در این بیماران توصیه نمود.
خانم فاطمه یعقوبلو، دکتر فریدون سیاسی، دکتر عباس رحیمی، دکتر فریبا کوهدانی، دکتر گیتی ستوده،
جلد ۱۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: مصرف ادویهها به
دلیل وجود مواد آنتیاکسیدانی و ضد التهابی در آنها جهت درمان عوارض بیماریها
مورد توجه قرار گرفتهاند. یکی از این ادویهها که حاوی تنوع زیادی از ترکیبات آنتیاکسیدانی
است، ادویه هِل است. تاکنون اثر این ادویه بر اندازههای تنسنجی
بررسی نشده است. این مطالعه با هدف تعیین اثر مصرف مکمل هِل بر اندازههای
تنسنجی در زنان پیش دیابتی مبتلا به اضافه وزن و چاقی طراحی شد. مواد و روشها: ۸۰ زن مبتلا به پیش دیابت به
طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه مداخله روزانه ۳ گرم هِل سبز و گروه شاهد
۳ گرم پودر سوخاری به مدت دو ماه دریافت کردند. مقادیر فعالیت بدنی، دریافتهای
غذایی، وزن، قد و دور کمر در شروع و پایان مداخله اندازهگیری شدند. نمایهی تودهی
بدن از طریق تقسیم وزن بر مجذور قد محاسبه گردید. یافتهها: در
گروه مداخله، میانگین وزن و نمایهی تودهی بدن کاهش معنیداری در مقایسه با شروع مداخله نشان داد (۰۵/۰>p). پس از تعدیل مقدار دور کمر
اولیه، در پایان مداخله میانگین دور کمر در گروه مداخله کمتر از گروه شاهد بود (۰۵/۰>p). در گروه شاهد میانگین وزن،
نمایهی تودهی بدن و دور کمر در پایان مطالعه تغییرات معنیداری نداشت. تفاوت
معنیداری در اندازههای تنسنجی دیگر بین دو گروه در پایان مداخله مشاهده نشد. نتیجهگیری:
مصرف مکمل هل ممکن است سبب کاهش دور کمر و در نتیجه کاهش چاقی شکمی در افراد مبتلا
به پیش دیابت گردد.